خواهر شوهرم و دخترو پسرش خونه مادر شوهرم بودن، دخترم خونه مادر شوهرم بود منم رفتم سربزنم بهشون ( باهم توی خونه سه طبقه زندگی میکنیم ) بچه های خواهر شوهرم داشتن موز میخوردن دخترم هم یه دونه خورد دوباره گفت مامانم من بازم موز میخوام خیلی گریه کرد مادر شوهرم به روی خودش نیاورد، خواهر شوهرم هم به بچه ام گفت اینقدر مادرت اذیت نکن بسه دیگه به دخترم گفتم بریم خونمون بهت میوه میدم دخترم جیغ میکشید قبول نمیکرد میگفت من فقط یه دونه موز دیگه میخوام عمه من مامانم اذیت نمیکنم خیلی ناراحت شدم اومدیم خونمون به دخترم شکلات و پاستیل دادم به شوهرم زنگ زدم گفتم از سر راهت که اومدی موز بخر بیار به نظرتون حق دارم ناراحت بشم ؟ هم خواهر شوهرم هم مادر شوهرم گریه های دخترم رو دیدن ولی نگفتن اشکالی نداره یه دونه دیگه بهش بده
خانواده شوهرمن ب بچه خواهرشوهرم. ده تاهم بخوره. باز باجون ودل براش میارن ب بچه من اصلا تعارف ی دونه ...
خانواده شوهرم چون خواهر شوهرم براشون خرید میکنه جرعت ندارن به بچه هاش بگن نخور ولی کلا بین نوه ها فرق نمیذارن ولی خسیسن به من میوه تعارف میکنن من نمیخورم خیلی خوشحال میشن به من میگن تو چشم و دلت سیره دوست داریم ولی پشت جاریم خیلی حرف میزنن چون خونشون خیلی میخوره برای همین همیشه من و شوهرم توی همه ی مهمونیا هستیم ولی جاریم بنده خدارو زیاد دعوت نمیکنن
شما باید بچت رو تربیت کنی سهمش رو خورده بود ،ضمننا گریه به خاطر خوراکی خونه بقیه درست نیست الآنم گفت ...
نه امشب بهش نمیدم میذارم فردا بهش میدم کلی هم دخترم دعواکردم برای همین عذاب وجدان گرفتم همیشه وقتی مهمونی جایی دعوت میشیم به دخترم غذا میدم بعد میریم مهمونی
بهتر که نگفته و خودشو کوچیک نکردهعزت نفس خودشو حفظ کردهاونا کر نبودن خودشون گریه بچه رو میشنیدن ولی ...
خانواده شوهرم منو خیلی دوست دارن چون گاهی میوه میذارن جلوم اصلا دست نمیزنم خانواده شوهرم همیشه میگن تو با جاریت فرق داری تو چشم و دلت خیلی سیره وفلان غذا میذارن به خدا یه کفگیر برنج برمیدارم با اینکه سیر نمیشم میام خونمون غذا میخورم چون میدونم سر غذا شوخی ندارن بدشون میاد کسی خونشون زیاد بخوره ،جاریم برعکس غذا زیاد میخوره بهش میگن گدا گشنه واسه همین امروز از رفتار دخترم خجالت کشیدم هم اعصابم خورد شد از اونا هم دلخور شدم
این جمله رو امروز دیدم خیلی قشنگهمدتی زیادی در این تن زنده نخواهید ماند،شریف زندگی کنیدکار اونا بله ...
بله عزیزم واقعا جمله قشنگیه من همیشه به بچه های خواهر شوهرم محبت کردم و خوراکی دادم بدی دیدم از خواهرشوهرم ولی خدا یه جوری برام جبران کرد که خودم از تعجب توش موندم هیچ خوبی گم نمیشه
حالا چرا با من دعوا داری.؟اینحا همچین موز موز میکنن انگار یه بچه ی ۴ ساله چه درخواست عجیبی داشته.بعد ...
من با شما دعوا ندارم سوال کلی پرسیدم عزیزم گریه بچه ۴ ساله درسته برای ادم سخته ولی من هیچ وقت بحث موز یا هر خوراکی دیگه ای ندارم بحث من اینه بچه باید به حق خودش قانع باشه من بچه هامو اینجوری تربیت میکنم که به حق خودشون قانع باشن از همون اول تا حالا این همه از جلوی مغازه اسباب بازی یا خوراکی گذر کردیم یه بارم شکر بچه هام گریه نکردن فلان چیز میخوایم چون یاد گرفتن قانع باشن من میگم یدونه خوراکی میخریم نه بیشتر همون رو میخرن دیگه طلب نمیکنن کوچک هم هستن ۴ ساله و ۲ سال و نیمه هستن فکر نکن بچه های من بزرگن نمی دونم حالا تربیت ما براتون عجیبه اون دیگه مشکل من نیست که
تو رو خدا واسه سلامتی مادرم دعا کنید به دعاتون نیاز داره 😘😘😘هر کسی دعا کرد خدا عزیز هاشو براش نگه داره
دیگه نه صلوات میفرستم نه دعا میکنم نه اسمتو میارم نه باهات حرف میزنم نه برات نامه مینویسم....چرا همه چی یطرفه باشه؟؟؟فقط من صدات کنم؟تو جواب ندی؟این رسمشه؟برو با همون بنده عزیزات که براشون کم نمیذاری.منم یه گوشه این دنیا زندگیمو میکنم تا .......
کاربران عزیز لایک نفرماییییید🌈 کاربری خربوریدان دیگه نیست پس انقد به کاربری من گییییییر ندید😏نی نی یار عوض نمیکنه والا وگرنه هم خودم و راحت میکردم هم شما رو.فضولا🌚