2777
2789
عنوان

خواهر شوهرا دست خودشون نیس؟؟؟؟

| مشاهده متن کامل بحث + 813 بازدید | 89 پست
نمونه ش من...کارمندم معلمم با این حال اونا برام پز میان تا من😑😑😑


قصد ندارم بگم الكي ميگي اما ميگم از زاويه ديد خودت ميبيني

 بايد اونا هم باشن تا ببيني چه رفتارهايي از مشا ك هبرات عادي هستند و بي غرض به چشمشون بد اومده

انقدر خوشبخت باش که صدای آرامشت گوش فلک را کر کند
تا حالا با خودش صحبت نکردین ببینید حرف دلش چیه؟ مثلا غیر مستقیم بهش بگید میدونم داداشتو دوست داری م ...

قاپ داداششو اگه من ندزدم کی بدزده؟؟ من نمیخوام داداششو ازش بگیرم که، ولی خب باهام راه نیاد منم بلدم راه نیام ولی حوصله دعوا و اینا ندارم. چون بازم همه چی تو سر من خراب میشه میگن عروسمون زبون درازه و هزارتا حرف دیگه

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

قصد ندارم بگم الكي ميگي اما ميگم از زاويه ديد خودت ميبيني  بايد اونا هم باشن تا ببيني چه رفتار ...

عزیزم برای منو عالم و ادم میگن چه بلاها سرم اوردن.اگه شوهرم خیلی خوب نبود شاید باهاش نمی موندم

خداجونم عاشقتم بابت همه چیز😍😙
ولی منم ناراحت میشم مثلا خواهرشوهرم بگه ایقد موهاتو رنگ نزار، حالا اون قضیه فست فود رو هم میگفتین دا ...


نه بابا شایدم چون من با خواهرشورام خیلیییی خوبیم و نصیحتای همو راحت میپذیریم اینطور فکر کردم. من مادرشوهرم آرایشگره و گفت از من به تو نصیحت موهاتو خیلی رنگ نذار منم نذاشتم البته میدونم همه نمیتونن راحت با خواهرشوهر و مادرشوهر کنار بیان. برای چاقیشم داداشم حریفش نمیشد گفت ما بگیم. آخه موقع خواستگاری من کلی به خاطر داداشم جلو مامان و بابام وایستادم که داداشم به عشقش برسه و گفتم بابا وزن کم میکنه و چاقی مهم نیست اما فکر نمیکردم به فکر خودش نباشه.  

مادرشوهرم کلا خنثی هست، نه خوبه نه بده، از ایناس که فاصلشو با همه حفظ میکنه

ولی دخترش شده بلای جون من

جالب اینجاس سنشم زیاد نیس ۳ سال از من بزرگتره من ۲۲ اون ۲۵ ، ولی همیشه فک میکنه من دارم داداششو میبرم ازش میگیرم و قرار نیس دیگه ببینتش

نه بابا شایدم چون من با خواهرشورام خیلیییی خوبیم و نصیحتای همو راحت میپذیریم اینطور فکر کردم. من ماد ...

ولی خب واقعا هم وزن مهم نیس، مهم اینه دل دوتاشون با هم باشه 

من با خواهرشوهرم خیلی خوبم .. نمیدونم چرا ولی حرفاشو دخالت برداشت نمیکنم.کلی تو سر و کله ی هم میزنیم ولی به شدت هم بهم احترام میذاریم.با همم مشورت میکنیم ... مطمئنم اگه یه وقتی چیزی میگه چون داداششو بهتر میشناسه و دوس داره ما خوشبخت باشیم

البته خواهرشوهر من ذاتا خوش ذات و خوش جنسه .. پسرشم خواستگار خواهرمه 😝

خودمم خواهرشوهر نمیشم.داداش ندارم

یه وکیل - مهندسِ فمینیستِ محیط زیستیِ آچار به دست که عاشقِ همسرش ، حیوانات ، موسیقی و زندگیه #حامی_حیوانات #individualism# childfree #vegan

وای نه تحمل این چیزا رو ندارم، من فقط زبونم رو پسره درازه، پیش خونوادش خیلی ساکتم اصلا اینگار قفل می ...

مطمئن باش اگه جلوشو نگیری به اونجاهم میرسی. چک باور کن من بخاطر اینکه به شوهرم فشار مالی نیاد طلا نخریدم، خرید عروسی نداشتم، جشن عقد نداشتم. ولی توی دوران بارداریم دقیقا موقعی که باید بیشتر پس انداز میکردیم رفت واسه جاری آشغالم موبایل خرید، اونوقت واسه من یه شلوار گشاد نخرید. به قرآن تا ماه آخر همون شلوار لی سایز ۳۸ میپوشیدم. همه زیر شکمم زخم شده بود😢😢😢

من که ندارم از هفت دولت آزادم    

واقعا  منم ندارم

مرو راهی که با ریگی بلغزی            مشو بیدی که با بادی بلرزی تو را قدر و تو را قیمت، گران است        مکن کاری که یک ارزن نیرزی...

هیچ کس جای من نبوده.تو دوران عقد بهش یاد دادن که برام خرج نکنه.من فکر میکردم شوهرم خسیسه دیدم نه بعد عروسی همچین عوض شد گرون ترین چیزا رو میخره خودش با زبون خودش گفت مامانم اینا گفتن تو عقد تا عروسی نگرفتی خرج نکن ما اینا رو نمیشناسیم 😑

خداجونم عاشقتم بابت همه چیز😍😙
قاپ داداششو اگه من ندزدم کی بدزده؟؟ من نمیخوام داداششو ازش بگیرم که، ولی خب باهام راه نیاد منم بلدم ...


يك نصيحت

 من دوتا خواهرشوهر مجرد دارم واقعا اذيتم ميكنن

ميدوني چرا؟؟ چون اوايل خيلي بهشون رو دادم... يعني چي؟؟ يعني به هر مناسبت روز دختر- روز دانشجو- روز فلان بيسار براشون كادو خريدم- تبريك گفتم-درحاليكه ازونور هيچ خبري نشد

يكبار يادمه يكيشون غيرمستقيم يك چيزي دلش ميخواست گفت وقت نكرده بخره باورت نميشه من از ساعت 4 تا 10 شب پياده داشتم ته بازار تهران و مناطق اطرافشو درمياوردم پيدا كنم براش 

و حتي يك تشكرم نكرد تازه برگشت گفت من اينجوريشو نميخواستم!!!

هرجا ميرفتيم اصرار اصرار بياييد بريم پولشم ما ميداديم درحاليكه درامد جفتشون دوبرابر ما بود

من هميشه  فكر ميكردم عيب نداره بزار بفهمن نميخوام برادرشونو بگيرم و ميخوا مباهاشون صميمي باشم

ميدوني نتيجه چي شد؟؟ اين كاراي من تبديل به وظيفه شد دوسال كه گذشت وديدم از طرف اونا هيچ اقدام مثبتي اتفاق نميافته و اصلا جبران نميشه منم قطع كردم كارامو بعد به جاي اينتازه توقع ايجا دشد كه داره بي احترامي ميكنه يعني لطف منو گذشت بودن به حساب حق مسلمشون چون زياد تكرار شده بود... محبت زياد مرض مياره عزيزم

هرچند من ديگه همه رو كات كردم اما فكر ميكنم اگر ازاول بهشون رو نداده بودم و خودمو گرفته وبدم الان اونا دنبال من بودن

شما عروسي و اون وظيفشه دنبالت باشه تا توي خانوادش جا بيافتي اينو يادت باشه

انقدر خوشبخت باش که صدای آرامشت گوش فلک را کر کند
هیچ کس جای من نبوده.تو دوران عقد بهش یاد دادن که برام خرج نکنه.من فکر میکردم شوهرم خسیسه دیدم نه بعد ...


خانواده همسرمنم بهش گفته بودن توي نامزدي زياد خرج نكن و بيرون نريد

انقدر خوشبخت باش که صدای آرامشت گوش فلک را کر کند
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز