خواهر شوهرا دست خودشون نیس؟؟؟؟

تو کی بودی بابا.😑😑😑من الان پوست شوهرمو میکنم.همچی گرون.با اینکه حقوق دارم ولی باید پول قر و فرمو خودش بده.اون زمان ۱۸ ۱۹ ساله بودم هیچی حالیم نبود 

فكرك ردم شما خواهرشوهري و عروستون اذيتت ميكنه

بله من مواقفم خواه ناخواه خانواده شوهر تو ايران عروسو اذيت ميكنن البته همه نه ولي خب ياد نگرفتيم دخالت كنيم 

اگر عروس مثل خودمون نباشه اذيت ميشه

تازه اين درصورتيه كه خيرخواهانه باشيم

منم همدردتم هيچ وتقت دلم نيومده نفرين كنم هميشه زدم به بيخيالي تا شوهرم ناراحت نشه

این خونواده ها ببین چقد بد دلن...فک میکنن همه خودشون بد ذاتن.😑😑😑😑

میگف اگه داداشم خواست برام کاری کنه زن هرزش یه وقت سرزنشش نکنه و نگه انجام نده. مث سگ از جاریم میترسن خانوادگی

اما این نظر من احترام بذاری احترام میبینی و خوبی گم نمیشه. من نمیگم عروسمون بده اما سنش کمه و خیلی حرفاش از روی بی تجربگیه. زمان ما یادم میاد عروسا خیلی بیشتر رعایت میکردن و خیلی خوشحالم راهنماهای خوبی داشتم که چطور با خانوده شوهر کنار بیام. البته میگم همه مثل هم نیستن اما من خودم اوایل ازدواج از هر کاری که شاید به دلشون بیاد و فکر کنن پسرشونو یا دادششون ازشون گرفتم پرهیز میکردم حتی گاهی زودتر میرفتم بیرون شاید مادرشوهرم با شوهرم کاری داشته باشه نخواد جلو من بگه، نمیذاشتم شوهرم جلو روی اونا حتی دست رو شونم بذاره و... همیشه کادوهای خوب خوب برای خواهرشوهرام میگررفتم و هر جا میرفتیم با هم بودیم طوری که الان بیرون رفتن تنها رو دوست ندارم و خواهرشوهرم بچه دار شده و گرفتار من احساس تنهایی میکنم. الان آنچنان ارج و قربی پیششون دارم حد نداره. البته شاید رسیدن به همچین ارج و قربی 4 و 5 سال طول کشید.

منم خاهرشوهرامو خیلی دوس داشتم هرجا میرفتیم براش وسیله میخریدم هرچی برا خودم میخریدم جفتشو برا اونا میگرفتم بعدا دیدم این کارا داره براشون توقع ایجاد میکنه خودمم باشم برادرمو زنش برام این کارا رو بکنن توقع برام ایجاد میشه بعد یه سری اخلاقا هم دیدم ازشون که کم کم این محبتامو بهشون کم کردم الان خوبیم دوری و دوستی زیاد به هم کاری نداریم اونام توقعی ندارن زنداداشامم همینطورن با یکی از زنداداشام راحتم حرفاشو بهم میگه ولی زیادی راحت نیستیم حد و حدود برا هم نگه داشتیم.

تو اینجور روابط نباید زیاد صمیمی شد و نباید هم زیاد سرد شد یه رابطه معمولی 

من داداشم کوچیکه...بزرگ بشه و زن بگیره.باور میکنی خودم انقد میخوام با حقوقم برا زنش وسایل و لباس بخرم.اخه ابجی ندارم و میخوام عروسم مث ابجیم باشه.دوسام که همه میگن خوش به حال عروست😂

البته الآن دو ماهه کارت حقوقش دست منه ولی بازم باور کن اصلا از روش برای خودم هیچیییی نمیگیرم هر چی می مونه میره واسه پس انداز.

دقیقا. زمان نامزدیم انقدر اونو برام مثال میزد میگفت از اون یاد بگیر. منم گفتم خیلی دوسش داشتی میرفتی خواهرزادشو میگرفتی که زنت شبیه اون باشه( آخه میخواس خواهرزادشو بندازه به شوهر من، شوهرم قبول نکرد) گفتم من مثل اون نیستم و نخواهم شد. دیگه خفه شد.

حتما هرچي خودتو بگيري و بفهموني عضو جديدي كه نياز داري جا برات باز كنن موفقتري

فكرنكن خودشيريني كني زودتر وراحتتر  ميگيرنت

اگر اقا بخواد ازدواج كنه عالم وادمم جلوش وايسن ازدواجت سرميگيره

نميگم بي احترامي كن فقط خودتو بگير سنگين ورنگين و از توقعات به حقت كووتاه نيا
نميگم مثلا رفتي مانتو بخري يك ميليونيشو بخر اما اينجوري نباشه كه بگي اصلا نميخرم كه بگن چه دختر خوبيه!!!كاملا متعادل باش واگر جايي از حقت كوتاه مياي بهشون بفهمون داري كوتاه مياي بگو من دوست داشتم اما چون شرايطاينجوريه مجبورم قبول كنم يكم غر زدن بد نيست

كاش اونموقع ها يكي بوديادم ميداد اينارو

انقدر ميترسيدم ازدواجمو بهم بزنن كه بيخيال همه چي بودم

من مهريه دوست نداشتم داشته باشم و عروسيم دلم نميخواست بگيرم  و با بدبختي خانوادمو راضي كردم مهريم كم باشه الان پشيمون نيستم اما ميدوني به جاي اينك هتشويقم كنن چي شد؟؟؟ وقتي رفتيم اينه شمعدون بخريم گفتن واا اينه شمعدون ميخواي؟؟؟

و وقتي گفتم عروسيي نميگيريم اما دلم ميخوا دبريم اتليه عكس بگيريم گفتن واا چقدر پولاتونو دور ميريزد!!

هرچي كوتاه بياي بدتره اينو مطمئن باش