الان از مهمونی اومدم همه خانواده شوهرم خونه یکی از برادرشوهرا جمع بودیم من یکم دیر رسیدم نزدیک اذان شد اونم تقصیر شوهرم شد رفت بنزین بزنه
مادرشوهرم سر سفره بلند. نشد جاری کوچیکم عین ادمای غریبه سرد برخورد کرد خواهرشوهرمم ک بی تفاوت
بچه برادرش عین گاوووو
تو. تخم چشمای من نگاه کرد. اما سلام نداد
واااا چی بوده حالا.زیاد بزرگش کردی شما دیگه سر سفره ب پای مهمون بلند نمیشن اینو یادت باشه هیجوقت از سرسفره ب پای مهمون بلند نشو فقط خوش امد بگو
نگو عین گاو.بگوبلانسبت گاو
ارزش نداره بخاطر این چیزا زندگیت رو تلخ کنی. بیخیال
بدرک😅خودتو سر این چیزا ناراحت نکن باووووو مهم نیستن ک...دفعه بعدی همین کارو بکن باهاشون بفهمن چ ب چیه
طاقتم طاق شد. ب شوهرم گفتم
خدایی نکرده من عروس خونواده ام من زن عموی اون گاوم
میگه تو تا چشمت ب خانواده من میوفته میری تو فیس معلومه کسی تحویلت نمیگیره نمیفهمه من با ارواح ارتباط بگیرم؟؟؟یا خانواده سردش؟؟؟؟با بچه داداش عوضیش
منم سرم تو گوشی اصلا هم سر ظرف کمک ندادم
بجز میزبان از پای غذا بلند نمیشن
از دست خانواده شوهر.منم الان باشوهرم دعوا کردم.قراربود روز عید فطر مهمونی بگیرم....
حالا برا من تصمیم گرفتن کاچون اونروز برادر شوهرم سرکاره انداختن هفته بعدش.حالا من از اینش ناراحت نشدم.
هنوز به من هیچی نگفته مادر شوهرم به همه گفته مهمونی افتاده یه هفته عقب😫
یه جاریه دیگه ام اومده میگه چرا مهمونی رو انداختی عقب؟؟من اون لحظه اینجوری بودم😨
أییییییی خدا
عروس ما هم همینجور بود
چرا این جلوم بلند نشد چرا اون دیر سلام کرد چرا بشقاب جلو منو کمتر گذاشتن
هیشکی دیگه تحویلش نمیگرفت بد ادا بود
این خود شخصه که ایجاد احترام میکنه نه به زور
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
