دیروز گفتم منو میبری خونه مامانم یه کم بهانه آورد گفت نه آخر هفته بعد گفت خوب چند وقته اونا نمیان منم هیچی نگفتم ولی ناراحت شدمولی چیزی نگفتم فقط باهاش سرسنگین شدم آخه تا حالا نشده بگم بریم بهونه میاره
امروز سر سفره به شوخی خیلی زننده کرد که نمیتونم بگم منم گفتم ول کن حوصله ندارم دیدم داد زد چییی بعد آروم زد تو گوشم منم هنوز لقمه اولو نخورده بودم زدم زیر گریه آخه چیز بدی نگفتم