ما و خواهرشوهرم به فاصله چند ماه عقد کرده بودیم... یه شب همگی شام خونه یکی از فامیلاشون دعوت بودیم مادرشوهرم اینا زودتر رفتم ما هم قرار بود یکی دو ساعت بعد بریم
شوهرم شیطنتش گل کرده بود گفت حالا که کسی خونمون نیست از فرصت استفاده کنیم قبل رفتن یه سر بریم خونه مامان اینا 😉 خلاصه تازه رسیده بودیم که دیدیم خواهرشوهرم کلید انداخت اومد تو پشت سرشم شوهرش اومد... نگو اونا هم اومده بودن از خونه خالی استفاده کنن 😁به روی خودمون نیاوردیم ولی هممون خجالت کشیدیم !