تو دوران نامزدی یبار که همسرم اومده بود خونمون مامانم رفت داخل آشپزخونه و ما اومدیم همدیگرو ببوسیم یهویی مامانم سر رسید😂
قیافه من😨
همسرم 😊
مامانم 😡
دقیقا این اتفاق واس من خونه مادرشوهرم افتاد🤗🤗
دلم برا دوران نامزدیم تتگ شده چقد زود گذشت
شما هم بیایید بگید تا یادآوری کنیم دوران شیرین نامزدی رو😄
واسه من اصلا خوب نبود 😞
منم سینگلم اومدم مستفیض بشم😉
نامزدم اومدخونمون مامانم ایناتوآشپزخونه رفتن شام بخورن مابیرون خورده بودیم
بعدیهویی منوبغل کرد داداشمم آمادگی میرفت همون موقع اومدپذیرایی وباصدای بلنددادزد بغلش نکن ولش کن آقا مارومیگی اصلانمیتونستم توروشون نگاه کنم.
شوهرم دستمو برسيد يهو مادرشوهرم بالا سرمون ظاهر شد
دوستم كه مادرشوهرش موقع عمليات رسيده بود بالا سرشون حالا دوستم بي نهايت خجالتي و محافظه كاره يعني ما بيرون ميرفتيم باهاش كوفتمون ميكرد بس كه ميگفت واي همه دارن نگاه مون ميكنن
من نامزدم الان اما خاطره اونطوری ندارم
یه بار تو.نامزدی شوهرم اومده بود خونمون ما فک کردیم هیشکی.خونه نیس تو.حیاط بودیم یه کم ماچو موچ یهو داداشم از اتاق اومدبیرون ابرومون رفت خخخخ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
