2777
2789
عنوان

بیایید یه خاطره از دوران نامزدیمون بگیم😉

| مشاهده متن کامل بحث + 1248 بازدید | 62 پست
ما و خواهرشوهرم به فاصله چند ماه عقد کرده بودیم... یه شب همگی شام خونه یکی از فامیلاشون دعوت بودیم م ...

بعله دیگه فکر کرده بودین فقط خودتون زرنگید

 انسان موجودیست که زیاد موجود نیست!
من مادر شوهرم شبا پشت در پاسبانی میداد تا صبح یکی نبود بگه احمق جان اینا اگه بخوان کاری کنند استکی م ...

😅😅😅😅ماشالله به این پشتکار مادر شوهرت

ترس از بیرون رفتن از خونه دارم !!!!،ترس از جواب دادن و بحث کردن دارم !!!ترس از تو اجتماع و توجمع بودن دارم !!!پشتکارم اصلا خوب نیست هر کلاسی که میرم یک ماهه ولش میکنم !!                                              ترسامو مینویسم که یکی یکی بهشون غلبه کنم ان شاالله برام دعا کنید خیلی خسته شدم دیگه                   خدایا قبلا صدامو میشنیدی و کمکم میکردی نمیدونم چون از ته دل دعا میکردم قبول میکردی یا چون بنده خوبت بودم میدونم الان بد شدم ضعیف شدم ولی تو رهام نکن بازم هوامو داشته باش اخه بدون تو اصلا نمیشه 🙌🙌🙌🙌🙌🙌🤲🤲🤲🤲🤲🤲

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تودوران نامزدی وقتی همسرم میومد ماتوطبقه بالامیرفتیم مامانم ایناهم پایین .

بعدمامانم چیزی میخواست بیاره چراغ پله هاروروشن خاموش میکردتامن برم بگیرم ازش،یه بارمشغول بودیم (چون همیشه بالابودیم داداشم شککرده بود،)به بهانه ی لواشک پریدبالا،من زودپتوکشیدم روم نامزدمم باسرعت نورنشست وبالشت روگذاشت بغلش آخه زیپش بازبود،😄

عوضش مامانم حسابی دعواش کرد

دوستای گلم براسلامتی هممون وبرآورده شدن حاجات وآرزومون یه صلوات بفرستین.خیرببینین.😘😘😘
تودوران نامزدی وقتی همسرم میومد ماتوطبقه بالامیرفتیم مامانم ایناهم پایین . بعدمامانم چیزی میخواست ب ...

اووووووه 🤣🤣🤣🤣😂😂😂

بابا    یعنی قشنگترین کلمه دنیا که هیچ مترافی نمیتونی براش پیدا کنی...
تودوران نامزدی وقتی همسرم میومد ماتوطبقه بالامیرفتیم مامانم ایناهم پایین . بعدمامانم چیزی میخواست ب ...

چ کارا ک نکردیم انگار مجبور بودیم

گروه آبی تاعید ۱۰ کیلو کم میکنم وزن اولیه:۷۶ وزن هدف:۶۶ تاپیک بامداد خمار

من یبار ب جاریم گفتم  خونه ی مادرشوهرم داشتیم همو میبوسیدیم ک مادرشوهرم سر رسید حسوووود برگشت گف اخه وقتی ادم خونه داره چرا باید خونه ی اینو اون اسن کارو بکنه قشنگ معلوم بود از حسودیشه بیچاره

گروه آبی تاعید ۱۰ کیلو کم میکنم وزن اولیه:۷۶ وزن هدف:۶۶ تاپیک بامداد خمار
وای عکس العمل شوهرت خخخ من بودم میمیردم از خنده

الان بعدهفت سال یادش میوفتیم میخندیم

دوستای گلم براسلامتی هممون وبرآورده شدن حاجات وآرزومون یه صلوات بفرستین.خیرببینین.😘😘😘
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز