الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
اه فروشنده بله اون پیرمرد به بیمارستان رفته وبهبود پیداکرده و اصلاح شده و به اغوش خانواده برمیگردد ...
مرسی کلا به زندگی امیدوار شدم حتی به برجام هم
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
اینم یه راه حل میتونست باشه به نظر من مقصر اصلی خانواده ملی بودن که اینقدر محدودش کردن و بی محبتی ن ...
دخترا باید اینو آویزه گوششون کنن که وقتی خونوادت گفتن با فلانی ازدواج نکن بگن چشم و لجبازی نکنن چون عاقبتش میشه این
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
عزیزم اون یکی فیلم فرهادیم بگم همون که تو شمال بود اسمش یادم رفت🤔🤔
درباره الی خب؟
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
اخه خانواده که همیشه درست و غلط و تشخیص نمیده که بعضی خانواده ها واقعا قدرت تشخیص ندارن
اگه بگن با یکی ازدواج کن خب اگع درست نباشه دختر نباید قبول کنه ولی وقتی میگن ازدواج نکن درستش قبول کردنه چون آدم چیزیو از دست نمیده تو دردسر هم نمیفته.کلا ملی ساده بود فکر میکرد ازدواج همش عاشق و عاشقیه .دخترا الان باید بدونن عشق و عاشقی برای سرگرمی دوران مجردیشون نگه دارن و موقع ازدواج با عقل جلو برن.والا عشق فوقش دو سه سال
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
بله چنانکه شاهد بودیم متوجه میشویم که دختر توی سردخونه اشتباهی شناسایی شده ودرواقع نامزد قبلی پس از بازگشت به تهران متوجه شد که وی در خانه خودشان هستن و بسیار خوشحال شد و سپس باهم پیش مشاوررفتن و سالیان سال به خوشی زندگی کردن و ان افراد هم متنبه شدن که نامزد فعلی کسی را هیچ موقع به شمال نبرن
اگه بگن با یکی ازدواج کن خب اگع درست نباشه دختر نباید قبول کنه ولی وقتی میگن ازدواج نکن درستش قبول ک ...
خانواده من بااینکه ادمای عاقلی هستن ولی تشخیص دادن که من باهمسرم ازدواج نکنم البته مادرم بیشتر نظرش این بود ولی من راضیش کردم و ازدواج کردم خیلی هم راضیم باعشق هم ازدواج کردم