میدونی هر روز چقدر ضرب و شتم توی خیابونا اتفاق میافته؟ همشونم به دلیلی اتفاق میافتن؛فحش،زبون درازی،ت ...
حالا یک فیلم بوده و برداشت من این بوده شمام تموم کن چون نظر من اینه شما هر جوری دوست داری برداشت کن عزیزم تو ذهن هر انسانی هزارتا چیز برداشت میشه منم اینجوری ام بعدم من هرگز ضد زن نبودم و نیستم چون جنسم اینه و هر کسی طالب جنس خودش هست من دیدمو از نظر ملی گفتم ولی مرده ام اشتباهاتی داشت بخصوص وقتی که از شب عروسی بی تربیتی شو شروع کرد خواهش میکنم انقدر وفتی یکی نظر میده کاری نداشته باشین به نظرش دوست داشتین لایک کنین دوستم نداشتین کاری نداشته باشین چون نمیتونیم ادمارو نظرشونو عوض کنین ممنونم ...
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
ملی که نجات پیدا کرد همسرشم میره توکما وبعد مدتی میاد بیرون از کما و بعدمیرن پیش مشاور خانه امن و بعدم اصللاح میشه ودکنار هم به خوبی و خوشی زندگی میکنند😊
ملی که نجات پیدا کرد همسرشم میره توکما وبعد مدتی میاد بیرون از کما و بعد هم میرن پیش مشاور خانه امن ...
مرسی فانتزی
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
بحثی باهات ندارم. ولی کاش یه استثنا که قانون پشت زن رو گرفته؛ شما خرابش نکنید. حقارت رو تحمل کنه و ...
متاسفم برای شما که.. خانم حمایت از زن بفرمایید نجات بدید این زنایی که زیر باد کتک قرار میگیرن رو اینجا میلیون ها ادم میان پست میزار و این لایک کردن یا نکردن نظر رو برای امثال شما گذاشتن میتونستی دوست نداشتی خوندی لایک نکنی که بخوای جواب بدی من ضد زن نیستم چون خودم یک دوره روانشناسی خوندم گفتم ملی هم مقصر بود نگفتم کلا ملی
شوهرش صد در هزار زندس خواهرش گفت سبارو در جريان گذاشته
سيا الان رفته كانون بازپروريظ😜😜😜
همسرم مردي عاشق و فهميده است،او مرا خط ب خط بلد است و ميداند با احساسات زنانه ام چگونه رفتار كند،،در حالت ارام مرا گنجشك خيلييي كوچولو ميداند و هر وقت عصبي باشم مرا فايتر ماهي صدا ميكند ،،تمام دغدغه ذهنيش،،ارامش روح من است،گاهي بانو بزرگوار خطابم ميكند و خودرا مردي مديون به من،،،گاهي از ارزوهايي ك برايم دارد سخن ميگويد،انقدر با هيجان مانند پسرك ده ساله ك همه او را مرد خانه صدا ميكنند ،،مرد من خيلي صميميت را بلد است ،مهرباني را بلد است،سخاوت را بلد است،مرد من با هوس بيگانه است و عشق را كاملاً بلد است،او با خشونت عليه زنان چه كلام و چه رفتار ب طور جدي و محكم بيگانه است،،مرد من يك مرد است اما نه يك مرد معمولي نه يك مرد متعصب و نه يك مرد تظاهر گر و نه يك مرد ريا كار،،،تمام فعل و انفعالات مرد من با روح و جسمش عجين است،،،دوستت دارم مرد واقعي من ،،قهرمان زندگيم ،تمام زنان سرزمينم ارزوي چنين مردي با چنين باور فكري و عملي را دارند❤️خداراشكر چنين مردي،معشوق هميشگي زندگي من است❤️
شوهرش صد در هزار زندس خواهرش گفت سبارو در جريان گذاشته سيا الان رفته كانون بازپروريظ😜😜😜
نگفت گفتم گفت بهش میگم
ایشالا مرده باشه
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
خواهش میکنم قربان شما اگر حدس فیلم دیگه ای هم بود خواهشا منو خبر بدین😄
اگه زحمتی نیست آخر فروشنده هم برام بشکافین خیلی کنجکاوم
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
من درست بیان نکردم یعنی سکوت میکرد و فردا خونه رو ترک میکرد برای همیشه
اره این خوبه
دختره کلا تو باغ نبود
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....