اهان ان فیلم بله چنانکه شاهد بودیم متوجه میشویم که دختر توی سردخونه اشتباهی شناسایی شده ودروا ...
خب در آخر هم اخر شهرزادو بگو ای حکیم
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
از ته قلبم عاشقانه از خدای مهربون خواهش میکنم عشق و محبتو بین زن و شوهرا پیوند بزنه تا هیچ دختری خشونت نبینه و هیچ مردی مثل سیامک نباشه و امیدوارم امیدوارم امید هیچ ادمی اینطوری نا امید نشه که بخواد از جون خودش بگذره خداجوووونم خودت تو دادگاه عدالت خودت به داد دل بی کس ها برس خودت واقعا اینجور زندگی هارو با دست خط خودت نجات بده آمین یگانه پروردگارم
خانواده من بااینکه ادمای عاقلی هستن ولی تشخیص دادن که من باهمسرم ازدواج نکنم البته مادرم بیشتر نظرش ...
ایشالا که همیشه خوشبخت باشی
من که کلا مخالف ازدواجم البته فقط برای خودم چون شخصیتم جوریه نمی بینم که بتونم ازدواج کنم کلا. برای همین نظرام همش منفیه رو این قضیه
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
اوه من شهرزاد رو ندیدم فرزندم ولی هرچیز دگر را بخواهی خواهم گفت حتی میدانم روی گونه ی ...
احسنت احسنت
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
ممنون عزیزم یه روزی یه جایی شاید ینفر مقابلت قراربگیره که نظرت عوض شه البته شایدا
شاید هم به خاطر مامان و بابام
اخه تک فرزندم برا همین خیلی سخته تصمیم گیری
وطن پرندهِ پَر در خون.... وطن شِکُفتهِ گُل در خون.... وطن فَلات شَهید و شب... وطن پا تا به سر خون... وطن تَرانه زِندانی... وطن قَصیدهِ ویرانی... بِخوان که دوباره بِخواند این عَشیره زندانی گُل سُرودِ شِکَستن را... بِگو که به خون بِسُرایَد این قَبیلهِ قُربانی حَرفِ آخرِ رفتن را...بِگو...بِگو که به خون میسرایم...با تَمامِ دِل و جاْنَم...حَرفِ آخر رَفتَن را....
ندیدین پسره که از زندون اومد مشکی پوشیده بود و خانواده دختره بهش تسلیت گفتن گفتن سکته قلبی کر ...
سکته رو نشنیدم. ولی الان رفتم دیدم خیلی بعد از این که پسره از زندون اومد بیرون، تو خونه ی دختره مهمونی بود. تو اون مهمونی مادرشوهره هم بود. نشسته بود با همه گپ می زد. الانم هر جای فیلمو گشتم اثری از مرگش پیدا نکردم. چه عجیب. حتما یه چیزی هست که چند نفر دیگه هم گفتن مرده. ولی من هر چی گشتم پیدا نکردم.
سکته رو نشنیدم. ولی الان رفتم دیدم خیلی بعد از این که پسره از زندون اومد بیرون، تو خونه ی دختره مهمو ...
الان رفتم فیلمو دیدم
پسره که از زندون اومد پیش پدر مادر دختره مشکی داشت و بعدشم گفت به روح خانوم جون قسم میخورم من از روی این حدس زدم مادره مرده ولی چرا بعدن تو مهمونی حضور داشت😑😑😑😑