میدونی بیشترین دردش اینه ک ما خوشیم و اونو شریک این خوشیانمیکنیم
انتظار داره همه مساعل زندگی رو ب ایشون بگم و باخبر باشه و اجازه بگیریم ازش برای هرکاری چون خیلی از ماها بزرگتره
ولی اینک دستشو کوتاه کردم و دورا دور زور میزنه بفهمه تو زندگی پا چخبره خیلی بهش فشار آورده
دیگ نمیدونه چی بگه چسبیده ب نامادری وووو