پیشنهاد میکنم قسمت اول رو قبلش بخونین، درمورد این نشست اونجا توضیح دادم
قسمت دوم
جامعه ای مترقی هست که بجای تماشای زنها، اونها رو ببینه
ما به طور طبیعی میل به دیده شدن استعدادهامون داریم. بزرگترین آسیب، مخصوصا برای نوجوان همینه که دیده نشه. حالا اگر این طلب پاسخ داده نشه، فرد میره دنبال کالای مشابه اون، که کسی نوعی از توجه رو به من داشته باشه، مثل توجه به کالبد فرد که اسمش رو میگذاریم دیده شدن.
اینطوری افراد از بام دیده شدن به دام تماشا شدن می افتند! از تماشا شدن هم نوعی از توجه بدست میاد، اما داستان اینه که انسان باید دیدگاه هارو جلب کنه نه چشم هارو!
داستان اینه که پشت این تماشا شدن، یک سود مالی و تجاری برای اون جامعه وجود داره.
تماشا شدن هویت ستان هست. یک روز بحث لاغری مطرح میشه، حالا فرد برای اینکه توجه رو بدست بیاره میدوئه دنبال لاغری. انگار تعداد پسندها یا استعارا لایک ها، میله های همون زندان نامرئی هست که درموردش حرف زدیم.
یک دخترخانم وقتی با ظاهری که از لحاظ جنسی بسیار جذاب به نظر میاد میره توی خیابون، این حس براش به وجود میاد که لحاظ شده، درحالیکه فقط تماشا شده. بعد ازین در رقابت بیمارگونه ای میره به سمت اینکه بدنش رو به استانداردی که جامعه داره ارائه میده نزدیک کنه. حالا کسی که با هوش و استعدادش میتونه قله های علم رو فتح کنه، درگیر این میشه که ناخنهای من چه شکلی باشه، اینکه اسمش اسارت هست یا آزادی رو بقیه باید بگن!