2777
2789
عنوان

خاطرات زایمانم

458 بازدید | 42 پست

قسمت همه منتظرا برای همه منتظرا ونی نی سایتی های عزیز ونی نی توراهیا دعاکردم صبح یکشنبه نه اردیبهشت به همراه همسرم ومادرم راهی بیمارستان شدیم من رفتم زایشگاه به همراه مدارک آماده شدم ومعاینه رسیدگی قبل عمل واینابردنم اتاق عمل آمپول بی حسی زدن پاهام گرم شد پرده کشیدن ویهو شکموفشاردادن دادزدم من بیحس نشدما عمل نکنین بچه روآوردجلو چشم😆😆گفتم خوش اومدی یسنای مامان بعد اومدم بخش دردام شروع شد تاالانم هست😆

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نه دیگه سزارین بوده بی حسی از کمر

فَاصبِر اِنَّ وَعدَالله حق وَلایَستَخِفنَّک الَّذینَ لایوقِنون...... مُهری از مِهر ❤حسین(ع) ❤حک شده بر یاقوت دلم .. از ازل تا به ابد شکر کنم حکاک را❤

عزيزدلم مباركت باشه ايشالله هميشه زندگى شاد و پرازعشق و موفقيتى رو زير سايه پدر مادرش داشته باشه😍😍😍

تيكره باردارى نيست واسه كنكورمه ميشه واسه خانم دكتر شدنم يه صلوات بفرستين؟؟☺️☺️

فشار میدن دیگه برا خارج شدن خونها

منم سز بودم تو اتاقم هر یک ساعت میومدن فشار میدادن دادم میرفت هوا😢😢😢😢

فَاصبِر اِنَّ وَعدَالله حق وَلایَستَخِفنَّک الَّذینَ لایوقِنون...... مُهری از مِهر ❤حسین(ع) ❤حک شده بر یاقوت دلم .. از ازل تا به ابد شکر کنم حکاک را❤
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز