من زیاد کودکی قشنگی نداشتم، اصلا دوستش نداشتم
چیز خوبی که از بچگیم یادم میاد روزیه که خواهرم رو از بیمارستان آورده بودن خونه،
من چهار ساله م بود اونم دو سه روزه بود
گذاشتنش روی تخت و من رفتم جلو نگاهش کردم،خیلی حس خوبی بود، این حسمو هیچ وقت فراموش نمی کنم