شاید بگید خواهرشوهر بازی درنیار . ولی باور کنید هر چیزی اندازه داره . دیگه لوس بازی اینا طوری شده فامیل مارو دعوت میکنن استرس میگیریم. دیشب خونه زنداییم دعوت بودیم ۵۵ ۵۶ نفر مهمون بود سرتاسر سالن دوتا سفره چیدیم داداشم صبررکرده آخرین نفر اومده سر سفره بین اون همه آدم نشسته تو سفره خانوما کنار زنش . همیشه کارشون اینه چه ۱۰ نفر باشن چه ۱۰۰ نفر باااااید بشینن کنار هم . یکی از غذاها ماهی بود دونه دونه استخوان جدا کرده گذاشته بشقاب زنش . سالاد و نوشابه و ترشی از وسط سفره برداشته گذاشته کنارش . بعد ک شام خوردن رفتن یه گوشه نشستن کنار هم . در حالی که خونه داییم دوتا سالت بزرگ داره زن و مرد دوتا اتاق جدا نشسته بودن . هر جمعی باشه نه داداشم کنار آقایون میشینه نه نامزدش قاطی خانوما میشه .
این کاربری دیگه تو نی نی سایت فعالیت نخواهد داشت . خوبی و بدی دیدید حلالم کنید
اون قسمت سفره و غذا روبه چشم احترام به خانمش دیدم ولی اینکه بعد از غذا دوباره چسبیدن بهم و مرد وزن جدا بودن واسه وجهه داداشت خوب نیست بگید مادر پدرتون بهش بگن با این رفتارها کسی ادم بزرگ حسابش نمیکنه و وجه ای نخواهد داشت
ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.
قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.
تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.
شهرامون با هم یک ساعت و نیم فاصله داره داداشم یه روز درمیون اونجاست . روزی سه ساعت فقط مسیر رفت و برگشت با این همه خطرات راه . ۳ ماه بود نامزد بودن مامانم گفت عروسی بگیریم تا الان ک یک سال و ۱۰ ماهه نامزدن هربار گفتیم عروسی اونا گفتن ما آمادگی نداریم.
این کاربری دیگه تو نی نی سایت فعالیت نخواهد داشت . خوبی و بدی دیدید حلالم کنید
بهش یاد بدید ، اینقدر آزاد بوده که کلا آبرو خودشو اول میبره
« اصفهان » مسئولین اول نمی خواند دوم نمی تونند . به نظرم ازدواج خوب و به موقع خوبه وگرنشد باید دنبال آرامش بود اینم تکنیک می خواد ، توحید عملی لازمه درخواست دوستی بدید مشکلی نداره
خانوادگی با خاله هام و داییمینا رفته بودن شمال من نرفته بودم مامانم میگه دیگه سردرد شدم از دست اینا مسافرت کوفتم شد. یه ویلای ۵ خوابه گرفته بودن دسته جمعی یه خوابش رو فقط اینا گرفتن . موقع شام و ناهارر میومدن غذا میخوردن میرفتن تو اتاق بعد میرفتن بیرون دوباره همین روند . یکبار با ما بیرون نیومدن تو اون ۵ روز یا یبار بیان تو جمع بشینن و و و . هربار کنار هم میشینن میچسبند بهم یکی سرشو میذاره رو شونه اون یا داداشم دراز میکشه سرشو میذاره رو پای خانومش . از هیچکسم فراری نیستن . باوررکنید ماهم خودمون گذروندیم این چیزارو همه یه خلوتی دارن واسه خودشون .
این کاربری دیگه تو نی نی سایت فعالیت نخواهد داشت . خوبی و بدی دیدید حلالم کنید