خانه مادر شوهرم بودیم پنج تا جاریم همشون نشستن منم دیدم تنها موندم نشستم مادرشوهرم تنهایی ظرف کل دعوتی پ شست..
یکی خودشو با بچش سرگرم کرد
یکی رفت نشست یکی سرگرم سفره شد یکی گفت مرغها رو شستم منم دیدم تنهام رفتم نشستم. دو باره همینجوری میشه
یبار تنها شستم. بنظرتون بد شد