2777
2789
عنوان

ماجرای دعوتی امشب

| مشاهده متن کامل بحث + 80187 بازدید | 1302 پست

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

چرا من همیشه از خودم بگذرم. یه ظرف از سفره جمع نمیکنن

تا زمانی که جمع کار نکردن اصلا تو وارد عمل نشو، بعدها به شدت وظیفه میشه و میشی کنیز همشون، چقد بی غیرت هستن، خب مادرشوهر هم گناه داره، 5 تا عروس بشینن اون تنها اونهمه کار رو انجام بده 

واقعا مادرشوهر تون خودش مقصر هست که حتی دخترش هم کمکش نکرده اصلا کار انسانی نیست این که توی مهمانی ب ...

جای مادره بودم فقط پسرام و دخترم دعوت میکردم ن خانواده هاشون حداقل این همه زحمت تنها به دوش نکشه بیچاره اون فقط میخواد بچه هاش دور هم ببینه دلش به همین خوش 

از ما بپرس ک بگوییم درد چیست مشتی صغیر مصلحت عام میکنند🤍 ترومای من این بود ک باید از خودم در برابر کسایی دفاع میکردم ک قرار بود مراقب من باشند

این از تربیت غلط هم هست 

برادرهام هروقت میان خونه مون کمک میکنن تو سفره انداختن و ظرف شستن 

درست نیست پسرا بشینن و عروسا خودشون رو بزنن کوچه علی چپ  

مادرشوهر با اون سن و سال ظرف بشوره 

حالم از دلار بهم میخوره، از ریال بیشتر...گور پدر این زندگی، گور پدر هرکی که به ما ظلم کرد...تاوان بدهند یا ندهند چه فرقی به حال ما میکند؟؟؟ما خواهیم مُرد و همه آرزوهایمان را به گور خواهیم برد...اما خدایا یادت باشد ما تو را ندیدیم اما پرستیدیم، تو ما را دیدی اما انگار شتر دیدی ندیدی...ما را در این زندگی نکبت بار میان این لاشخورها و کفتارها و کرکس ها تنها رها کردی...ما فقط یکبار فرصت زندگی داشتیم که نشد، جبران نمی شود، تمام شد...یارب حساب نیست نگو بندگی نکرد، این بنده زنده بود ولی زندگی نکرد... (مجید کریمیان)

دخترش مادره رو تنبیه کرد و امشب خود خوری میکنه ک دیگه عروسا رو دعوت نکنه کار خوبی کرد دختره دست نزد ...

مادرها نمی خوان پسراشونو از دست بدن و دور بشن ازشون واسه همینه دعوت میکنن.  تازه اینجوری نقش قربانی رو بازی میکنن و دل پسرهاشو بیشتر بدست میاره

این نیز بگذرد .....
خوردن از جیب خودشون. یبار اون بشوره چی میشه. والا وقتی دختر دلش نسوزه از عروس توقعی نیس

از جیب خودشون خوردن یعنی هرکدوم چقد خوردین دنگ دادین؟؟

والا دخترش دلش میسوزە میگە بلکە مادرم بەخودش بیاد کم جلو غریبە دولا راست شە

بەخدا من‌مجردم ولی جایی برم غذا بخورم برام کسرشانە ظرف خودمو خانوادەمو نشورم

خودمو درحد اون بیشورای دیگە پایین نمیارم دور از جون شما


جای مادره بودم فقط پسرام و دخترم دعوت میکردم ن خانواده هاشون حداقل این همه زحمت تنها به دوش نکشه بیچ ...

دقیقا بنده خدا دوست داره بچه هاش رو دورهم جمع کنه و چقدر دل بزرگی داره که بدون ناراحتی و توقع این کار رو انجام میده حس کردم خیلی مظلوم هست

معلم کلاس اول هستم هر سوالی داری میتونی بپرسی 📝📝📝📝✏✏✏✏
مادرها نمی خوان پسراشونو از دست بدن و دور بشن ازشون واسه همینه دعوت میکنن. تازه اینجوری نقش قربانی ...

میدونی دلش خوش بچه هاش دور هم میگن می‌خندن خوشحالن حاضره دنیا دنیا ظرف بشوره و دیگ دیگ غذا به عروسا بده ولی خنده بچه هاش ببینه 

امان از دل مادر

از ما بپرس ک بگوییم درد چیست مشتی صغیر مصلحت عام میکنند🤍 ترومای من این بود ک باید از خودم در برابر کسایی دفاع میکردم ک قرار بود مراقب من باشند

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز