سر یه جریانی ۱ ماه قهر بودیم بعد تولد پصرم شوهرم برای پسرم و دخترم لباس خرید یه بلوزم قرای من خریده بود داد به دختر ۴ ساله ام گف ببر بده به مامانت.منم گرفتم گذاشتم روی اوپن...
۲سه تا از لباسای دخترم کوچیک بود به دخترم گفتم این لباسارو بزار روی اوپن بابا ببره عوض کنه برات...
بعد ۲ روز شوهرم از بچه خام پرسیده مامانت از لباسش خوشش نیومده!؟ پسرم ۱۲ سالشه،گفته ازینکه خودت بهش ندادی ناراحت شده اصلا نپوشیده.اونم لباسارو برداشت ببره عوض کنه لباس منم برد...
مثه سگ پشیمون شدم گفتم اگه لباسمو پس بده چیزی نخره خیلی خیت میشم.بعد یه ساعت بهش پیام دادم به جای لباس یه ست بگیر شب خودت تنم کن...
شب که اومد هم گل خریده بود هم شیرینی هم ست هم لباسمو اورده بود...
منم که ذوق مررررررگ.اما اون اولین و اخرین منت کشی عمرش بود.گفتم که بعضیا حسرت نخورن..من تمام چیزارو به سوهرم خودم یاد میدم.واقعا بلد نیست چطوری دل بدست بیاره