متن کتاب درس نمیدادم اونو خودشون میخونن یاد میگیزن از این فرصت استفاده میکردم چیزایی که بدرد زندگیشون میخوره یادشون میدادم که تو کتاب هم بهش اشاره شده باشه
عبا های خوشگل و روسری همرنگشون و میپوشیدم
ی عطر خوب میگرفتم و همیشه بوی خوبی میدادم
ناخنام و مرتب میکردم
آروم و متین رفتار میکردم
همه رو دوس داشتم ب ی اندازه
لخت و چادری برام تفاوتی نداشت
واقعا جدی میگم سطح اطلاعات و سوادم رو با مطالعه بالا میبردم و درس انسانیت واقعی میدادم بهشون ماری به دین و غیر دین ندارم آن چیزی که درسته.واقعا حتی اگر یکیشون ی دونه از اطلاعات شما ی روزی ی جایی به دردش بخوره دعاتون میکنه.اعتماد به نفس عزت نفس دوست داشتن خود نگه داشتن حرمت خود و دیگران گناهی بالاتر از دوست نداشتن خود نیست که خودش منشا هزاران بدبختی هست
فقط امضات 😐
من رمز گشایی می کردم که تو ذهن دانش آموز بمونه
به عنوان یه دهه هشتادی میگم با نسل جدید پیش برو با اعقایدشون و از این راه مورد اعتماد هم بچه ها باش هم مدیر
زیاد نرو تو بحث امام ها نسل جدید بیشتر تاربخ خودمون رو میپسندیم مثل پدرمون کوروش بزرگ و....
اگه درست دینی و قرانه و تفکر و .... درسهای الکیه که نهایی نیستن زیاد فوکوس نکن رو درسها مگه اینکه از بچه ها بخواد بره تیز هوشان و یا اینکه نهایی باشن درسهات و خواهشن شبیه معلم دینی های قدیمی نباش
زیاد از خودم تعریف نمی کردم
