2777
2789
عنوان

بچه ها مامانم رفته شهادت دروغ داده

| مشاهده متن کامل بحث + 2666 بازدید | 95 پست
خیلی روانم ب هم ریخته خیلی حالم بده بین عشق و نفرتثواب و گناهدرست و اشتباه موندممیخام ی چیزی لگم میگ ...

چی بگم اینا برمیگرده ب بابات اگ سکوت نکنه چهار دفعه برخورد کنه دفعه پنجم مامانت میترسه

نفهمیدی نفسم به نفست بنده😭آدم مگه نفس کشیدنشو یادش میره که من تورو یادم بره عروسک قشنگم غم بی پایانم خواهرنازم😭🖤دارم از نبودنت میمیرم دق میکنم خیلی تنهام ،خیلی بی کسم بدون تو😭من بی تو بودن رو بلد نیستم دلم تنگ شده واست 🖤💔مگه تحمل من چقدره😭خاطره هامون دارن آتیشم میزنن دارم دق میکنم من نصف عمرم باتو گذشت باتو هم بازی بودم باتو بزرگ شدم قد کشیدم 😭😭😭من چجوری بدون تو دووم بیارم چجوری تحمل کنم ما یه دیقه ازهم دورمیشدیم سریع بهم زنگ میزدیم الان چکارکنم😭دقیق روزی که قرار بود بیایی پیشم همون روز وهمون ساعت خبر فوتت بهم رسید چقد پریشون بودم شکه بودم اونجایی که بهم میگفتن دیگ تنها شدی دیگه خواهر نداری خیلی واسم دردناک بود وقتی توی جیغ زدنام بخودم میومدم دیگه ندارمت وتاابد باید دلتنگی وحسرت دیدنتو بکشم یخ میکردم یه لرز بدی میکردم اونجا فهمیدم چه خاکی توسرم ریخته شده اونجا که التماس میکردم بزارن ببینمت اما نزاشتن اونجا که صدام گرفته بودوبا تمام وجود صدات میزدم اما جوابی بهم ندادی فهمیدم بدبخت شدم 😭💔🖤منو تو باهم مُردیم اما اونیکه خاک شد فقط تو بودی😭تروخدا بیا حال روروزمو ببین ببین ازاون ادم شاد به کجا رسیدم عین دیوونه هام گریه میکنم بغض میکنم اشکام میریزن حتی دم درخونت میرم آتیش میگیرم قلبم مچاله میشه💔ماکه ثانیه ب ثانیه باهم بودیم ازهم جدانمیشدیم پس الان چجوری که الان تو اونجایی من اینجا چراباهم نیستیم هان خدا چرا💔😭🖤همه تو زندگیشون یبار میمیرن اما من چند ساله هرروز هرشب هرساعت وثانیه دارم از درد بی تو بودن میمیرم🖤😭😭😭😭من الان کجا برم کجا رو بگردم توصورت کی توچشمای کی نگاه کنم توروببینم هان بهم بگو😭🖤🖤🖤🖤😭دردت بجونم من دارم میمیرم تو روخدابام اینجورنکن بابا من ادم این داغ ودوری نیستم بخدا😭😭😭دلتنگتم  عروسکم😭😭😭🖤 بامن از درد حرف نزنید هیچ دردی بالاترازاین نیست که تیکه از وجودتو زیر خاک دفن کنن😭😭تا روزیکه بمیرم وبیام پیشت باید تو حسرت دیدنت بسوزم وبسازم 😭🖤🖤🖤عشق آسمونیم غمت سنگینه دلم داره از ندیدنت میجوشه 😭😭دلم واسه روزای باهم بودنمون تنگ شده خیلی دلتنگت و بیقرارتم🖤😭الان از نظر روحی نیاز دارم بیام کنار سنگ قبرت دراز بکشم دست روی سنگ قبره سردت بکشم وگریه کنم تا این بغض  بشکنه وولم کنه😭😭😭😭اما این بغض هیجوقت نمیشکنه 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نگران نباش تنها چیزی که تاوان سختی داره قسم دروغ خوردنه دیدم که به چه روزی افتادن راضی به مرگ خودشون بودن اما زجر دنیا و آخرت کشیدن تا مردن. خدا خودش کار خودشو بلده حسبی الله و نعم الوکیل همانا خداوند بهترین حسابگر هست

بله مطمئنم ک از عمد گفتولی همیشه ی جوری رفتار میکنه ک انگار منظوری نداشتهاون خانم بیچاره خیلی اسیب د ...

خیلی به مامانت بگو 

آیه شهادت دروغ رو از قران براش بیار و بهش هشدار بده تا دیر نشده جبران کنه

گناه نابخشودنی هست


خیلی به مامانت بگو آیه شهادت دروغ رو از قران براش بیار و بهش هشدار بده تا دیر نشده جبران کنهگناه ناب ...

بدم میاد ازش

رفتارهاش کلا بر خلاف دانسته هاشه

مثلا اگر ی کاری کنیم خودش ناراحت بشه دلش بشکنه 

سریع ی آیه قرآن یا ی حدیث میاره میچسبونه ب آینه 

اما خودش نس صریح قرانم بیاری بزاری جلوش بگی تو اینمارو کردی میزنه زیرش و ی جور کولی بازی در میاره و بق میکنه ک من اینکارو نکردم و تو فک میکنی و اخرشم من ب جرم توهین بی احترامی ب مادر و وقاحت طرد میشم

واسه همینه از من انقدر بدش میاد دیگه

میخام ب خانواده تم هیچی نگم برعکس همیشه اروم اروم وسایلامو جمع کنم ی روز مونده ب رفتن برم چمدون بخرم بریزم توش و برم ،بابا اگر سر کار بود مهم نیست مامانم سر کارش بود مهم نیست خانواده بودن نبودن دیدم ندیدم مهم نیست  میخام بدون ندیدن و خداحافظی کردن برم ،من اومدم ک سال اخر قشنگی داشته باشیم خیلی تلاش کردم و قشنگ هم ساختم اونا بلد نبودن قشنگی بسازن دل شکستن،اینجا ک نوشتم برای کسی ننوشتم برای خودم نوشتم چون چندین بار در طول روز امضای خودمو میخونم و هر قسمتش ی غم و شادی را یادم کیاره ک باید بمونه، ...غمگین ترین تصمیم مهاجرت بود ک خیلی طول کشید تا بپذیرم و برم دنبالش،ولی الان بابت اون تصمیم غمگین طولانی خوشحالترین و شکرگذارترینم،خوشحالم ک در کنار اصیلترین دیندارترین غیورترین فرزندان کوروش💔 نخواهم زیست *امروز دلم خواست بنویسم نزدیک ب پانزده ساله منتظرم امروز ک روزها را شمردم دلم ب حال خودم سوخت پونزده ساااال هرشب انتظار و دعا و نذر و نیاز و شکست ...دعام کنید حتی الانم با ناامیدی و خستگی نوشتم دعام کنید یعنی تموم میشه این انتظار یا اینکه من تموم میشم؟ امروز هفده مهر نذر حدیث کسا برداشتم برای انتظار میدونم ک پشت این میام مینویسم انتظار پونزده ساله من ب لطف پنج تن آل عبا تموم شد و همه چیز اونجور ک میخاستم با خوشحالی و رضایت و برکت سر اومد💕😍یادتونه اول پروفایلم نوشته بودم از سگ کمتر و اینا؟ب خاطر امتحانم نوشته بودم،اون آزمون به سر رسید با موفقیت بزرگ و خوشحالی و خوشگذرونی بزرگتر و خاطرات شیرین تر به پایان رسید♥️اونقدر شیرین ک شب ازمون مصاحبه ام اوکی شد،و تا چند روز دیگه دختر زیبای گیسو کمند چشم تیله ای می‌ره ب هامبورگ زیبا💌😅بزنید دست قشنگه را،ماشالله لاحول و لا قوة الا بالله آل‌علی العظیم استغفرالله ربی و اتوب و الیه هیچوقت از اینا ننوشتم ولی الان دلم میخاد بنویسم♥️💝😌

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792