ی خانومی ک خانم خوبی هم هست و اتفاقا با مادرم هم خیلی خوبه،بهش لطف هم میکنه و درواقع نون نمکش را خوردیم ولی مادرم بر حسب کینه هایی ک مثلا سی چهل سال پیش از بابای اون خانم داشته ازش خوشش نمیاد ولی در ظاهر با زبون خیلی میره سمتش
با ی نفر دیگه اختلاف پیدا کردن ک اونم ادم بدی نیست ولی حق باهاش نبود اما مادرم دوسش داره
خلاصه این دوتا ب اختلاف و تنش و درگیری خوردن شاهد هم مادرم بوده
مادرم رفت ب دروغ و برعکس ب نفع ادم دوم شهادت داد کاملا بر حسب کینه شخصی
تازه اونم ی مدلی ک خانم اول هم بهش بد بین نشه 
مامانم شب و روز داره نماز و قران میخونه ،قران میزاره مفاتیح بر میداره ،کفاتیح میزاره تسبیح بر میداره 
شب و روز تو نماز مستحب میگذرونه
بعد انقدر ب راحت شهادت دروغ داد و اومد
اونم واسه کسی ک نون و نمکشو خورده بود ازش بدی هم ندیده بود
ب راحتی حق را نا حق کرد💔
واقعا تو شوکم