به نظر م خیلی دوستت داره اینکه میره دعا میگیره حتما خودتون این حس تردید رو بهش دادی شما باید تو رفتارت تغییراتی بدی تا حس اعتماد جای تردید بشینه برای رفتارهای بدش شرط نگذارید
بجای شرط واسه کارهای اشتباهش روش دیگر و دوستانه پیش بگیر
ببخشید من چ حس تردیدی دادم بهش؟؟
با بد و خوبش ساختم با پول و بی پولیش با خانوادش که دو روز بعد زایمان کتکم زدن سر کارای شوهرم با اینکه الان زده پام رو شکسته و من رو خونه نشین کرده با ۹ سال خیانت و کتک و شک و بد دلیش ساختم
کجای دنیا اینا علائم دوست داشتنه؟؟بخوره تو سرش
یک شیطانیه که فقط خدا عالمه
با احترام زنی مثل شما که ارزش خودش رو ندونه و توی این زندگی کثافت دلش بخواد باشه ما چی بگیم؟ تنها راهمون اینه طلاق بگیر. وقتی گفتی دعانویس خیلی نگران شدم حتما جدا شو ۲۰ تا زاییدی هم جدا س
تو الان احساس مادریت گل کرده که وای اینا پدر میخوان 😑 خب این چه پدریه؟ ریدم تو این پدر... داره مادرشونو ریز ریز میکنه. به نظرم همین فردا صبح برو طلاق بگیر بدون اینکه به کسی بگی زندگیت آزاد میشه. اون بچه‌ها هم بلدن زندگی خودشونو چه‌طوری درست کنن
نه من ۴ سال اول زندگیم فقط کتک خوردم و خیانت دیدم و نوکری کردم براش لحظه ای به ترک کردنش فکر نکردم چون دوسش داشتم ولی الان ازش بیزارم چون زندگیم رو تباه کرد بدترین بلاهارو سرم اورد و قطعا فرصت داشته باشم می سگ ولش میکنم چون اون روزگار من و بچم رو سیاه کرده
به درک هر حسی داره آدم می‌بود اینجوری نمیشد من اوایل دوسش داشتم خودش باعث شد اینجوری بشه
کلا آدم شکاک بد دل بدبین هست نه درست میشه ن کورش رو گم میکنه هم بلا میاره سرمون هم با دعا و تهدید نگهمون میداره
نه عزیزم به من باشه بچمو میبرم جایی که اون ب اصطلاح پدر رنگ بچم رو نبینه
من از جدایی از بچم میترسم چون ازم میگیرتش و نمیزاره حتی ببینمش چون قبلا چه بار تا جدایی و خود دادگاه هم رفتیم ۵ ماه من صدای طفل معصومم رو نشنیدم دادگاه هم مثل ماست نشست کاری نکرد میگفتن پدرشه نمیکشه که نمی‌فهمیدن منم مادرم عاطفه دارم بچمو میخام
وایی چقد منی
روانم داغونه از دعاها
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
