سلام عزیزان،شوهرمن رفته یه زن روصیغه کرده ویه بچه هم داذه که هشت ماهشه،الان تازه فهمیدم که زنه دوباره حامله س.واقعااعصابم داغون شد باخودم گفتم خدایاچراآخه اینابایدبچه داربشن دوباره،به خاطربچه هام دارم تحمل میکنم ولی خیلی سخته برام خیلی،قبلادوشب پیش اون بودیه شب میومداینجا ولی الان هردفعه یه بهونه میاره ومیگهاونجانمیام.دارم کم میارم دیگه.برام دعاکنیدتوروخدا😭😭😭😭😭
عریزم پدرش بچه ها نمیده به اسی کجا بذاره بره بچه هاش؟ اون بچه ها بزرگ شن خودکشی نمیکنن پدر که اینطور ...
بخدا سخته من خودم سر اینکه پدرم نبود مادرم مجبور بود بره سرکار تنها بودم تو خونه آبجوش برگشت روم دستم سوخت خیلی بلاها ممکنه سر آدم بیاد بچه بزرگ کردن مسولیت داره من اگه بچه داشتم ترجیح میدادم پدر بزرگ کنه آدم ی بار بیشتر زندگی نمیکنه این خانوم باید دلش اول به خودش بسوزه چون چشم بهم بزنه به زن سن دار میشه تک وتنها بچهاشم رفتن سر زندگی خودش
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!