نمیدونم باز این خواهراش نشستن زیر پاش یا کس دیگه ای..خدا لعنتشون کنه هر کی هر کاری میکنی به زندکی خودش برگرده..مرتیکه زندگی ما رو به گند کشید حالا نوبت این دو تا بچه ست..
اولین کاری که باید بکنم اینه دنبال کار باشم یه لقمه نونی که خودت دربیاری صد برابر شرف داره به نونی که اینجور شوهرها بذارن تو سفره ..تمام اعتمادم عزت نفس ام تو این رابطه خورد شده تو چهل سالگی چه کاری میتونم پیدا کنم یکم راهنماییم میکنید کارشناسی دارم ولی بلافاصله بعد فارغ التحصیلی زن این افریته شدم و افسردگی پشت افسردگی...چیکار کنم..😟
از اونور بچه ها رو بگیره من هر چند وقت یبار میتونم ببینم شون