باز خداروشکر بچت متنفر نیس از باباش. چن سال از شوهرت متنفر بودی کاش زودتر جدا میشدی..... قبلش کسی نگفته بود بهت جدا بشی؟
یکی از دوستای من شرایط مشابه شمارو داشت و جدا شد از همسرش الان خوشبخته ؛ البته الان هفت هشت سال از اون موقه میگذره.
شمااصلا فرصت نمیدی رابطه تون درست بشه فقط هی تکرارمیکنی متنفری خوب یه مدت سعی کن فقط خوبیاش روببینی محبتاش دلت نرم میشه قرار نیست عاشق بشی ولی ازازنفرت خلاص میشی علاقه مندمیشی
بیشتر دارید لج میکنیدباخودتون واطرافیان شاید همسرتون روبشکنیدولی خودتون هم میشکنید
بیشتر خانما مخصوصا بعد از زایمان افسردگی میگیرن حتی اگه پیش زمینه از قبل باشه حتما ذبراشون پیش میاد
منم شوهرمووقشنگ نمیدیدم همش بحث دعوا قهر
اما الان واقعا میبینمش حتی خودمو بهتر میبینم
قرصهایی که میخورم هم تو شیردهی و بارداری هم امکان استفادش هست
تو الان نه تنها یه زن خسته ای یه مادر خسته ام هستی که تایم خوابت بهم ریخته هنوز هورمونات سرجاش نیست و این فقط خودتو آزار میده
باید اول خودت مهم باشی در اولویت باشی تا بتونی فرزند و شوهرتم تو اولویتهای بعدی قرار بدی
تاثیرات این رابطه برای پسرتون خیلی بده نبود عشق احساس
باعث میشه بچه خودخواه بزرگ بشه
بنظرم حتما پیگیر بشید اگر اصفهان هستید میتونم دکترم رو معرفی کنم
عزیزم دادگاه حق طلاق میده به زنی که از شوهرش متنفر باشه. زیادی به شوهرت رو دادی. باید قهر میکردی و بهش رابطه نمیدادی.
از مردی که یه دخترو به زور بگیره ؛ چیزی در نمیاد. اون اگه وجدان داشت تو رو چند سال به زور نگه نمیداشت . الانم بعیده آدمی با این سطح پایین وجدان، رابطه پنهانی نداشته باشه.
اون اینقد هول بوده که به زور یه دختر ۱۲ سال کوچکتر از خودشو گرفته. هول بقیه زن و دخترا نباشه؟
عزیزم ۱۴۰۰ سال قبل، ابوبکر از حضرت زهرا خاستگاری کرد؛ پیامبر نظر حضرت زهرا رو پرسید و پیامبر نگفت من ابوبکر رو میشناسم و دختر بهش نمیدم. اینقد به انتخاب دخترش ارزش میداد. بعد این آدمای به ظاهر اهل زندگی و با اعتقادات، شمارو مجبور میکنن با همچین کسی بمونی .
من جای شما باشم میرم دنبال حق و حقوقم. از اول اشتباه کردی. وقتی بزرگتر بشی و عقلت بیاد سرجاش، پشیمون میشی که جوونیتو حروم کردی و تازه می فهمی مجبور نبودی این همه سال زجر بکشی و تو هم حق زندگی داشتی. جدا میشی ولی با هزار تا حسرت که چرا زودتر جدا نشدم.
اسی من چن ص از اوایل تاپیک رو خوندم کلی میخام بهت بگم بعنوان یه بزرگتر. زندگی صرفا عشق و عاشقی نیست. به هر حال، این کار و ازدواج شده ، چه خوب چه بد، باید دیگه گذشته رو ول بکنی یا باید اول قبول نمیکردی یا حالا نباید جا بزنی. مهمتر از همه، حالا بیاد بفرض طلاقتون بده آیا تو این جامعه ، خودت یه تنه میتونی از پس خرج ها و بقیه مشکلات که خواه و ناخواه پیش میاد بر بیایی؟؟؟!!!! اینو حقیقتا به خودت جواب بده و با خودت رو راست باش. میتونی هم پسرتو نگه داری هم کار بکنی هم خرید بکنی هم دنبال خونه باشی و هم حرف و حدیث های دیگه رو بشنوی که خواه بخایی نخایی هر خانم مطلقه هر چقدر هم خوب باشه و با شرافت هم زندگی بکنه تو این جامعه ما نمیذارن زندگی بکنه.تو هر سلام و علیکی، عذر میخام این نرهای بیخاصیت و احمق، دنبال چیز دیگه میشن از سوپری محل بگیر تا.... معذرت اگه رک و صریح نوشتم.
