2777
2789
عنوان

شوهرم گفت دوستت ندارم😭

| مشاهده متن کامل بحث + 107842 بازدید | 1515 پست
آره صبح ک سرکارم شب میاد خونه ولی اومد خونه میخوام کم محلی کنم خودمو مشغول ب چیزی کنم

باهاش قهر نباش فقط یطور رفتار کن که بود و نبودش مهم نیست

ناهارو شامو ردیف کن ولی نسبت بهش بیتفاوت...

نه مطمئنم کسی نیست میگه من دوس دارم تنها باشم

باورت شد؟

عزیزم شوهر من با یه زن دیگه زندگی میکرد وقتی ازش پرسیدم چرا میخوای طلاق بگیری میخوای با زن دیگه ای باشی؟ گفت نه حوصله کسی رو ندارم 

دروغ می‌گفت حدود یکسال بود حتی عقد بودن و من خبر نداشتم من دو تا بچه داشتم همون موقع و ۱۸ سال بود ازدواج کرده بودیم 

چرا هرچی گفت رو باور میکنی؟ مرد به اصرار خانواده ازدواج کرده؟ واقعا که خدا ازش نگذره 

الان خیلی ناراحتی می‌دونم خب حقم داری 

ولی واسه چیزی اصرار نکن 

خواهرانه میگم بهت عزاداریتو بکن گریه کن داد بزن پیشنهاد بده واسه ترمیم رابطه ولی اصرار نکن یه بار بگو دوبار بگو ولی بیشتر نه خودتو بی ارزش نکن بگو من نمی‌خوام زندگیم خراب بشه ولی اگه نمی‌خوای لطفا مهریه منو کامل بده و برو درخواست طلاق بده مرداد اصلا از زنای آویزون خوششون نمیاد 

بهت قول میدم یه نفر دیگه اینا رو میگه و دیکته می‌کنه بهش

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

باهاش قهر نباش فقط یطور رفتار کن که بود و نبودش مهم نیستناهارو شامو ردیف کن ولی نسبت بهش بیتفاوت...

اخه ما همش یه ساعت همدیگرو‌میبینیم اونم شب تو یه ساعت چیکار میتونم بکنم خودمم نمیخوام قهر کنم هیچ خرفی نباشه ک بگع باز شروع کرد مثل همیشش قهره 

اون از خداشه ک من بگم نمیخوامش حالا قراره دوشنبه بره پیش مشاور خدا کنه اون ی چیزایی بگه نظرش عوض بشه ...

بهش بی توجه و سرد باش و دیگه به هیچ وجه التماس و خواهش نکن 

از توی خونه هم تکون نخور 

بگو تو طلاق میخوای پس تو جمع کن برو 

به عشق مردن زندگی میکنم

ای کاش خانوادت همون محضر قبول میکردن اینطوری هر دو طرف کمتر ضربه میخوردن کاش اگر کسی پست شمارو میبی ...

آره البته داداشم به دختر عموم قبل آزمایش ازدواج گفته بود و اون قبول نکرده بود و به ما تو محضر گف و میگف میخواستم اصلا نیام محضر ولی ما خانوادگی با هم خیلی خوب بودیم و مامانم نمیخواسن رابطمون خراب بشه با اینکه طلاق گرفتن ولی رابطه ما هنوز مثل قبل 

ببین برو پربازدیدها اون تاپیکی که گفته شوهرمو دوست ندارم رو ببین ،این تاپیک اتفاقا برای شما مفیده شما دقیقا نقش همسر این خانوم هستی،ببین انقدر شوهره بهش چسبیده الآن این خانوم احساس خفگی میکنه باور کن اگر شوهره چند روز نگاه این خانوم نکنه خودش میفته به التماس شما هم همینکار کن

پسرم دوستت دارم من تو را رها میکنم تا تجربه کنی بیاموزی و از میان درست و اشتباهاتت قد بکشی و چون ستاره بدرخشی خدایا شکرت ❤️زیبابپروران وسالم نگه دار اورا❤️ خدایا دوستت دارم❤️

تو همون یساعت قبل چطور بودی؟الان اوطور نباش.

اره قبلا ک از وقتی از سر کار میومد حتی میرفت حموم دنبالش بودم باهاش حرف میزدم اگه یکم فقط یکم ساکت میشد قهر میکردم ک چرا توجه نمیکنی فکر خستگیش اینا هم نمیکردم فقط میخواستم اونم مثل من خرف بزنه

ولی الان نه دبشب ک اومد من جلو تی وی دراز کشیده بودم گفت سلام منم گفتم سلام کلا همین بود نرفتم دنبالش حموم کرد ی پنج دیقه نشست برنامه تی وی رو دبد بعدم بدون هیچ حرفی خوابیدیم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792