چرا بعضی مادرشوهرا ابنجورین

مثل مادرشوهر من 

گوشت و مرغ و برنج خونه دخترشو تامین میکرد، بعد گوشی اش که خراب میشد، اینقدر زنگ به شوهر من میزد و اه و ناله میکرد و میگفت پول ندارم درست کنم و تعمیرکار گفته برو یکی دیگه بخر و ... که شوهرم میرفت وام میگرفت براش گوشی میخرید

چه دعواهایی سر این مسائل ما باهم کردیم و چه روز و شبایی گذروندیم ..... حالا همون شوهرم افسوس میخوره که چرا اونروزا که میتونستم پس انداز نکردم که الان وضعمون داغون نباشه !! 

دیگه منم خوشم نمیاد عقل که نباشه زندگی از هم می پاشه استاستیر از نظر من ساده هست سیاست ندارد زندگی پر از سیاسته 

بله حق با شماست من این جزئیات رو نمیدونستم

خیلی خوبه که حواست به این چیزا هست، 

مادرشوهر من کاری کرده بود که تا چند سال بعد ازدواجمون، شوهرم هر اتفاقی تو محل کارش میفتاد رو برای مامانش تعریف می‌کرد   و اونم با خاله زنک بازی هاش و راهنمایی های خاله خان باجی، اوضاع رو خیلی بد کرده بود براش. و این اخلاق شوهرم به خاطر وابستگی شدید مامانش،بود .

حتی از من هم انتطار داشت مثل مامانش لحظه به لحظه اتفاقات خونه بابام و محل کارم رو بهش گزارش بدم 

اگه چیزی رو نمیگفتم و بعد می‌فهمید خیلی اذیت میکرد، فکر میکرد چون دوستش ندارم مثلا بهش نگفتم که داداشم دیشب رفته به مامانم اینا سر زده !!!!!!! 

خدا رو شکر بچه دار که شدیم یکم از دفعات تماس هاش با مامانش کم شده 

خوب شوهرت عقل زبون داره تو چرا را می‌خوایی خودت را پیش خانواده شوهرت بد نام کنی سیاست چرا نداری همیشه یادت باشه الویت پسرها مادرش هست هر چقدر هم همسرش دوست داشته باش تو هم بخور بخواب خوش باش نه اینکه به حساب این اون برسی مطمئن دنیا اینجوریه نمی‌مونه من میگم عروسمون خیلی سیاست داره من خودم به پاش نمی‌رسم 

استاتیر شوهرت خودش عاقل بالغ هست خودت با اینجوری مسایل ناراحت نکن خدا را شکر خونت هم جداست دیگه چی می‌خوایی خرج تو را نمیده به چیز دیگه اون وقت اعتراض کن پدر من هم خرج مادر پدرش بابام میداد اون یکی ها کنار چی شد استاتیر الان خونه سه مرتبه داریم دو تا ماشین داره بابام حقوق عالی هر سال کربلا مشهد همه جا میرسم امسالم هم مکه سوریه همه جا رفتیم خدا بزرگه بی خیال

ببین، تا میتونی با نرمی و کلک، هر چی پول از خرجی خونه میمونه رو طلا بخر

اشتباه منو نکن 

خدا شاهده، من توی 18 سالی که ازدواج کردم با اینکه خودم شاغل بودم با دوتا بچه که بزرگ کردم تا حالا 4 تا گوشی موبایل عوض کردم، بعد مادرشوهرم 7 هشت بار . همه رو هم شوهر من با قسط و وام براش خریده. 

انتظار داره هر سال بلیط براش بگیریم بفرستیم زیارت 

تلویزیون مون رو چند سال پیش،عوض کردیم، هزار بار تا حالا گفته کاش دوتا برداشته بودید ، یکی هم برای ما

در صورتی که فرش و تلویزیون خونش رو شوهرم چندسال پیش،براش خریده.

اوایل شوهرم به حرفش بود... الان که دیگه  دستش خالیه نمیتونه کاری بکنه، پشیمونه که چرا به فکر آینده بچه های خودش نبود

مشکل تو آینه سیاست نداری وسلام اینجور سایت ها میخونم اعصابم خورد میشه چرا زنگ میزنم به تو چه چرا ازدواج کردی نمی‌دونستی مجرد میموند ی بهتر بود نه فکر کردی عاشقانه عشق حال هست از هیچی مشکل درست می‌کنی میگمداشناموندهمین مسله آنقدر عروس دخالت کرد مادرش گفت طلاقش بده از چشم افتاد داد از این بهترین گرفتن بچه هم دارن حالا اشنامون هر جا می‌ره میگن دختر که نیستی خانمی راهش بازه نکنه برای شوهر ما بیاد والله دلمون کباب میشه تو روش می آبستن میگن خوب بودی شوهرت نگه می‌داشت لیاقت داشتی زندگیت نگه میداشتی خود دانی