مادر شوهرم زنگ زد به مادرم اولش خوب بود صحبت های عادی ولی بعدش مادرم بر داشت گفت که موقع زایمان دخترم گفته که میخواد بیاد بیمارستان چند روز قبل ترش من و مامانم سر اینکه بچه رو کجا بزاریم صحبت کردیم .گفتم میبرمش پیش مادر شوهرم الان اینو برداشته به مادر شوهرم گفته مادر شوهرم گفت اره بیاریدش و فلان الان دارم میگم مادر من تو که اخلاق ترفند های این زنه رو بلدی چرا اصلا راجب این موضوع صحبت کردی سر زایمان قبلیم هم این زنه داستان ها درست کرد و باعث دعوا شد الان خودم هیچی بهشون نمیگم که برنامه ریزی نکنن و باعث نشه گذشته تکرار بشه ولی احساس میکنم که مامانم داره از عمد این حرف ها رو میزنه چون خیلی جاها حواسش هست به حرفاش ولی خودشو خیلی ساده نشون میده چکار کنم مادرم این قدر راجب هر چیزی با مادر سوهرم صحبت نکنه