من بچع اخر خانواده هستم و هفت سال هست که ازدواج کردم چند سال اول خیلی با شوهرم و خانوداش مشکل داشتم و هنوز هم کمی دارم ولی زدم به در بی خیالی الان باردارم و اومدم خونه پیش خانوادم
خوب انگار تو حرفات متوجه شدم زایمان دومت .میگم تجربه قبلی تکرار نشه برات زود برو خونت مادرت ی ده روز ...
بعد از زایمانم لگه همه چیز اوکی باشه و خودمم زنده میرم بچمم خیلی درشته میترسم دووم نیارم برای خودم ناراحت نیستم بیشتر نگران بچه هام هستم که بی مادری چه کنن شوهرم هم میکه پول سزارین نمیدم بهت برو طبیعی میگه ندارم و فلان