این از 12 سالگی اینا شروع کرد لنز گذاشتن جوری که حتی میومد خونه مامانبزرگم ازون موقع ما،دیگ رنگ چشمای خودشو ندیدیم تو خانواده مامانمم اکثرا همه نوه ها چشم رنگین اینم شوهرش ازوقتی دوست بودن تا الان نمیدونه چشمای این لنزه خودشم رنگ چشماش مشکی یه لنز سبز ابی حالت میزاره هروز این لنز تو چشمه ما باهم خیلی صمیمی بودیم اونموقع میرفتیم بیرون مسخره مون میکردن میگفتن لنزاشونو ببین:/فک میکردن منم چشام لنزه اینم ک صب زودتر پا میشه زود میره لنز میزاره شوهرش میره سرکار یکم به چشاش استراحت میده شب میزاره دوباره این میاد موقع خواب برمیداره تو تاریکی الان هردیقه میاد خونه مامانبزرگم گریه میکنه میگه همش استرس دارم ببینه بدون لنز کل زندگیم استرس هیجوره ام دلش نمیخواد بگه به پسره یه حس بدی براش داره ک من میفهمم چیکار باید کنیم آروم شه؟