پسرعمو دخترعمو بودن. خونواده ها مخالف بودن و از قبل درگیری هایی داشتن ، و قهر و اینا.
بچه ها هیچ جور کوتاه نیومدن.
مادرشوهر یا خودش خونشون بود یا پسر دیگه شو میفرستاد مدتها بمونه اونجا و از بس دخالت کرد و در گوش پسر وز وز کرد و جر و بحث و دعوای منجر به کتک کاری های شدید راه انداخت بینشون که آخر سر جدا شدن.