ماجرا از این قراره که برادرم یکی دو روز هست که سرمایه سخت خورده.من دیروز فهمیدم هنوز خوب نشده و خوب چون کارمندان تا ۴ اداره بودم.بلافاصله که از سرکار اومدم واسش سوپ درست کردم و زنگ زدم چند دقیقه پیش که شامل نخوره تا براش ببرم.انگار خواب بوده و جواب نداد
پس فردا مریض میشه میگه زن داداشم یه سراغ هم نگرفته من با خستگی کلی سوپ پختم و آبمیوه بردم
از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوههای زیبای جسم و زنانگیاش.(امام موسی صدر)
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چی میشه مگه چرا باید فکر کنید خود شیرینیه برادرشه و از رو محبته هرچند من حوصله این کار رارو ندارم و نمیکنم ولی یکی انجام بده قدر دانش هم هستم به خاطر اینکه از رو ی دوست داشتن برداشت میکنم
هواي نبودنت داره خفه ام ميكنه بابايى لطفا براي باباي آسمونيم صلوات بفرستين🖤خداي من شكر
کامنت های ی سری هاتونو میخونم از اینکه داداشم زن بگیره وحشت میکنمچقدر ترسناکید چرا فکر میکنید همچین ...
خودت میگی قبل دیگه بعدش متعلق به زنش و اولویت و فکرش باید زنش باشه اگه خواهر شوهر خوب باشه دو برابر مجبتی که بهم کنه بهش برمیگردونم اما مشکل اینه خواهر شوهر انگار حسودی میکنه از اینکه برادرش به یکی دیگه محبت میکنخ