ماجرا از این قراره که برادرم یکی دو روز هست که سرمایه سخت خورده.من دیروز فهمیدم هنوز خوب نشده و خوب چون کارمندان تا ۴ اداره بودم.بلافاصله که از سرکار اومدم واسش سوپ درست کردم و زنگ زدم چند دقیقه پیش که شامل نخوره تا براش ببرم.انگار خواب بوده و جواب نداد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
منم زنگ زدم به زن داداشم و حالشون رو پرسیدم و گفتن سرماخورده.گفتم که سوپ درست کردم و تا یکساعت دیگه براشون با آب سیب هم گرفتم و میبرم خونشون.زن داداشم گفت نمیخواد و برنج از ظهر دارن.منم چند بار گفتم که به نیا اونا درست کردم .شما بودین ناراحت نمیشدین؟؟