باشه اولین مورد به بچه شیر نمیداد و خیلی هم ادعای باکلاسی میکرد منم همش پیش خودم میگفتم چرا باید یکی همچین چیزی شیرینی رو کسرشأن بدونه و فلان بعداً به روز گریه کرد و فهمیدیم که بنده خدا سرطان داشته و کسی نمیدونسته و نمیشده کلا شیر بده
دومین مورد هم برای یه مرد قضاوت کردم زنش نه کار خونه میکرد نه به بچه ها میرسید این خودش حتی شب بچه رو نگه داشتن رو هم گردن گرفته بود و بقیه روز رو هم میذاشت پیش مامان بزرگش بچه رو فهمیدیم که خانمش تهدید میکرده که به من بگی پاشو خونه رو جمع کن یا نهاد بزار بچه رو از پنجره طبقه ششم میندازم پایین و فلان زنش مهریه رو گرفت و رفت ها ولی خب بلاخره....