ماهم همین طور بودیم
نزدیک شش هفت سال تو یه ساختمون با مادرشوهرم و جاریم بودیم تازه سه هفته هست اسباب کشی کردیم موقع اسباب کشی هم جاریم هم مادرشوهرم گریه کردن 🥲
باهم الحمدالله خداروشکر خوب بودیم مهمونی اینا باهم میرفتیم اما تو روزای معمولی شاید ده روز اینا همو نمی‌دیدیم
من خودمم بخوام نامزدم میگه دور باشیم بهتره😂😂
من حدود۱۱ساله اینجام ولی یکساله باشوهرم دارم حرف میزنم میگم بریم یه بارقبول میکنه یه بارپشیمون میشه امیدوارم راضی بشه وماهم راحت وبی دغدغه زندگیمونوبکنیم
والا آزارهم دارن همه مشکلاتشون رو دوش ماست بااینکه ازحد هم گذشته ولی به خاطر خدا کوتاهی نکردم خانواده خودمم مدام بهم میگن خوبی کن جوابشومیگیری
دیگه یکی از شرط های اصلی ازدواج دور بودن از دو خانواده هست پسری که توانایی مستأجری تو یک خونه متوسط نداره پس یعنی موقع ازدواجش نیست فعلا
عزیزم حرفهایی که به این کاربر عزیز گفتی خیلی درسته.
منم داشتم حرفاشو میخوندم تو دلم میگفتم وای خدا
مگه اینا رو میشه بعدا جمعشون کرد!!
ولی یه چیزی رو که می‌دونم این مدل آدمها و مردها تا خودشون نخوان و متوجه نشن همسر کار زیادی برای تغییرشون نمیتونه بکنه.
خیلی به تدریج و کم کم باید اعمال نفوذ بکنه وگرنه با واکنش شدید شوهرش روبرو میشه.
اینطور مردها معمولا در اثر یک اتفاق یه دفعه سرشون به سنگ میخوره و متوجه میشن ولی معمولا دیره دیگه.
حرفات خیلی درست بود.
@mj_sa
من ۲۰ساله با جاری ومادرشوهر تو یه اپارتمان هستیم شاید هفته به هفته هم و نبینیم
البته مادرشوهرم ۲ساله فوت شده
عزیزم منم الان ۱۰ ساله با خانواده همسرم توی یه ساختمونیم. با اینکه دو تا واحد کاملا مستقل هستیم و اونها هم واقعا آدمای خوبی هستن برگردم عقب هرگز چنین اشتباهی نمیکنم. چون اگه تو یه ساختمون باشی دیگه چیزی به نام حریم خصوصی معنایی نداره توی زندگیت. و همه زندگیتون هم پهنه همیشه وسط زندگی اونها. و خواه ناخواه یکجا بودن ایجاب میکنه مسئولیت بیشتری در قبال اونها داشته باشی
عزیزم منم تو یه ساختمونم. اول از همه رفت و آمدت رو کنترل کن. هر روز و به هر بهانه ای نرو خونشون. من همسرم هر روز میره نیم ساعتی بهشون سر میزنه ولی خودم چند روز یکبار میرم یه چایی میخورم سر میزنم میام. تا دعوت نکنن نمیریم برای غذا و تا دعوت نکنم هم نمیان. اگه بچه دارین رفت و آمد اونم کنترل کنین تا هر لحظه و هروقت نره مزاحمشون بشه و اذیت بشن. بزرگترین توصیه م اینه که هیچوقت نخواه باهاشون صمیمی بشی و مثل دخترشون باشی. چون فقط باعث میشه کلی قصه درست بشه و بی ارزش بشی. همیشه سعی کن فقط یه عروس خوب باشی نه بیشتر
