2777
2789

با مادرشوهرم خوبم و خیلی خیلی خوش مشرب و خونگرمه 

ولی هرگز تو یه ساختمون باهاش نمیموندم..خیلی ام اصرار کرد پدرشوهرم که بیاید مجتمع ما باهزینه ی خودم فقط کنارمون باشید نرفتم خودهمسرمم همیشه میگه ارامش وآسایش تو زندگی ازهرچیزی مهمتره

ﮔﺎﻫ ﮕﺎﻫﯽ ك ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ،ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯿﮕﻮﯾﻢﺩﺭ ﺩﯾﺎﺭﯼ ك ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ،ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ؟ﺑﻪ ك ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ؟ﺑﻪ ك ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ؟ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﮔﻮﯾﺪ:ﺑﺸﮑﻦ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼك ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ؛ﭼﻪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟ﺗﻮ خدا  ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ،ﻭ 'ﺧﺪﺍ،ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخر ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ🌱 ›

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

[QUOTE=398662735]مستأجری و زندگی مستقل تو اتاق ۶ متری با دلخوش ،بهتر از تو قصر مادرشوهر زندگی کردن و از دست دادن سلام ...[/QUOTE

غلط میکنن 

چرا فکر می‌کنید در این حده ؟

همه اینا رو به خواستگارم خواهم گفت 

سلااااام


به من ک با مادر شوهر تو یک ساختمونم. نصیحت کنید که چیکار کنم. احترامم حفظ شه و حد ها مشخص باشه




مرسی

    (لایک  نفرمایید)       گفتند که او عاشق گیسوی کمنداست/موهای من از عصر همان روز ،بلند است

قدیما میگفتم  مشکلی نیست الان میگم آدما با تربیتا متفاوتن. با هر برخوردت هزارتا برداشت میکننن پس بهتر فاصبه ایمنی رعایت بشه 

و مثال دوری و دوستی  هیچ وقت الکی نیست

تنهایی؛آدم پوچ می‌گیره، آدم غنی تحویل می‌ده.آدم ضعیف می‌گیره، آدم قوی تحویل می‌ده.ذهن بسته می‌گیره، ذهن باز تحویل می‌ده.آدم سطح می‌گیره، آدم خبره تحویل می‌ده.آدم‌ گم شده می‌گیره، آدم مصمم تحویل می‌ده.تنهایی، یه نوع دستگاه اپدیته. دستگاه آدم سازیه.آدم توی تنهایی راهشو پیدا می‌کنه و ساخته می‌شه.مهم نیست چند سالته، خوبه که تنهاییتو دوست داشته باشی.و اگه از تنهایی فراری هستی یا می‌ترسی. بدون به شدت قراره آسیب ببینی.-دیاکو.

نسل اون ها فرق میکردن با جوون های الان خیییییلی گذشت ها و ندید گرفتن ها داشتن که نسل جدید ندارن

نه عزیزم عمه ها و زن عموم سن و سالی ندارن زیر چهل سالن. واقعا به آدم بستگی داره. مادر و پدر شوهر من که دیگه نسل قدیم هم هستن مثلا ولی به هیچ عنوان با کسی سازش نداره. تازه من خیلی صبور بودم ۵ سال تحمل کردم. جاری ۶ ماه هم نتونست باهاش بمونه

سلااااامبه من ک با مادر شوهر تو یک ساختمونم. نصیحت کنید که چیکار کنم. احترامم حفظ شه و حد ها مشخص با ...

اول اینکه هر اختلافی خودت و شوهرت دارین به هیچ عنوان نذار بفهمن. جلو اونا با احترام و محبت رفتار کنین با هم

من تجربه ندارم زندگی نکردم اما کلا دوست ندارم با کسی حتی مادر خودم تو یه ساختمان باشم 

اوضاع اقتصادی داغونه پولدار نیستیم گرفتاریم ولی بازم اگه مثلا مادرشوهر داشتم حاضر نبودم برم خونه ایشون بشینم 

برای همه آرزوی آرامش دارم  ....در قضاوت کردن احتیاط کنیدزمین به طرز عجیبی گرده تجربش میکنی خودت نه عزیزت دیدم که میگم .............من وفادارترین آدما رو دیدم که خیانت کردن.باهوش‌ترین آدما رو دیدم که فریب خوردن.صادق‌ترین آدما رو دیدم که دروغ گفتن. مهربون‌ترین آدما رو دیدم که دل شکستن. قوی‌ترین آدما رو دیدم که کم آوردن.بالغ‌ترین آدما رو دیدم که بچگانه رفتار کردن.و از همه‌ی این‌ها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره، همه ممکنه اشتباه کنن و هیچ چیز از هیچ کس بعید

کلا کنسله این قضیه .من سالها زندگی کردم طبقه جدا داشتیم جای خوب تهران . کمال احترام متقابل ولی بازم از یکسری نظرها به نظرم کنسل کنسل. آب میخوری همه میفهمن .دوری و دوستی خیلی زیباتر هست. ‌

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792