من اون عروس بزرگه ام که مادر شوهر و خاله های شوهرش خیلی پرروان و الان باهاشون کاته😂
فکر کن من کارمند بودم، بعد اوایل نامزدیم بود، خاله شوهرم به مادر شوهرم میگفت بزاااار این کار کنه از الان یادش بده والا فردا که اومد خونه ات کاراتو نمیکنه ها، تو روی خودم میگفت
میخواستم بگم عنتر میمون من هم کار میکنم هم درس میخونم هم خونه زندگی خودمو دارم مگه بیکارم بیام کارای مادر شوهرو بکنم
یا میگفتن مگه کارمندی چیه همه شغل دارن، حالا هم خودش هم مادر شوهرم هر کدوم چندتا پسر بیکار داشتن ها دختراشونم که هیچی نگم بهتره😕