نه اصلا تو سونو چیزی بهم نگفتن وقتی ۱۵ روزش بود بردمش دکتر برا زردی گفت قلبش صدا اضافه داره دوتا سوراخ داشت و قلبش یه کم بزرگ شده بود الان خداراشکر یکی سوراخ ها بسته شد یکی شون هم کوچیک شده گفت اگه تعقیر نکنه مجبوریم خودمون سوراخ ها ببندیم چون باعث میشه قلبش بزرگتر بشه که خداراشکر یکیش بسته شد هر چند ماه یه بار میبرمش چکاب گفته فعلا داروها بده بهش
خیلی سخته تصمیمی که گرفتم از لحاظ شرعی میگن که حتی اگر بچه ناقصه حق کشتن نداری من میخواستم بزارم نه ماه بشه بدنیاش بیارم ب مرگ طبیعی فوت کنه شوهرم پدرم نمیزارن 😭😭😭من نمیخوام جون به ادم زنده رو بگیرم چه با مشکل قلبی چه بی مشکل قلبی اون یه موجود زندست از یه طرف دلم داغه از یه طرف عذاب وجدان که جواب خدارو چی بدم و از طرف دیگه حامی ندارم که بزاره بچه بمونه به مرگ طبیعیش بمیرا
من یک دوست دارم که زمانی که فرصت برای سقط داشت گفتند مشکل قلبی داره، ولی جدی نیست و با جراحی درست میشه. دوستم هم تصمیم گرفت بچه را نگه داره، متاسفانه با بالا رفتن سن بارداری، بیماری پیشرفت کرد و متوجه شدند مشکل خیلی جدی هست.
خلاصه نوزاد با سزارین هفته ٣٦ به دنیا اومد و بلافاصله بعد از تولد یک جراحی نادر انجام شد. این را بگم که ایران زندگی نمی کنم و اینجا تمام این جراحی ها برای کودک رایگانه. این طفلک تا دو ساله شد، ٣ تا جراحی دیگه انجام داد. جراحی ها یک شهر دیگه بودند و این دوستم عملا بیمارستان زندگی می کرد.
نتیجه جراحی این هست که بچه به جای ٤ حفره قلبی، ٢ حفره داره. برای همین به شدت سطح انرژی پایینی داره و هر بار با یک سرماخوردگی بیمارستان بستری میشه. الان این طفلک ٤ ساله است. تغذیه اش از طریق یک لوله و مستقیم به معده اش هست، با سرنگ غذای مخصوص تزریق می کنند.
بهشون گفتن امیدی به این بچه نداشته باشند، مگر اینکه پيوند قلب انجام بشه و همه چیز خوب پیش بره. پدر و مادر به شدت افسرده هستند.
متاسفانه هم بچه و هم والدین این چند سال به شدت اذیت شدند (حتی با اینکه خیلاشون از لحاظ هزینه ها راحته).
میفهمم چی میگین ولی بدنیا اومدنش و نگهداری و دارو و درمان و شاهد دیدن زجر بچه و بی تابی و چشم گریون یه بچه ....سوراخ شدن دائم دست و پاش برای زدن سرم ... عمل شدن ....من از نزدیک دارم میبینم هر روز میگیم کاش بدنیا نمی اومد
خدایا منو ببخش
طاقتش رو داری؟؟؟؟
