با یکی از دخترا مشکل داشتم دختره الان دو ساله که هم کلاسی هستیم گیر داده به من یا قیافمو مسخره میکنه یا پشت سرم حرف میزنه
خلاصه سر کلاس بودیم یکی از دخترا بهش گفت نگا زینب (اسم دختره زینبه) چقدر فاز میگیره فکر میکنه میره دانشگاه منم خندیدم باهاشون
خلاصه دختره دراومد بلند بهم گفت یادت نیست تا دیروز بهت میگفتن لنگ دراز عقب مونده معلم هم شنید
حالا میای ازشون طرفداری میکنی بعدش رفتم دخترا رو آوردم گفتم شما کجا رفتید پشت سر من حرف زدید بعد دعوامون شد بیست بار دختره بهم گفت لنگ دراز عقب مونده هیچی نگفتم
فرداش دوباره باز معلم مرده سر کلاس بود زینب گفت آقا این دختره(منو میگفت) از صبح تا شب دخترا پشت سرش قیافشو مسخره میکنن میگن لنگ دراز احمق بعد میاد با دخترا به من میخنده معلم هم حرفاشو تایید میکرد
خلاصه اعصابم خورد شد هر چی از دهنم اومد بیرون بارش کردم گفتم خفه شو گو نخور نفهم از بس عصبی شدم
بعدش پنج ساعت با اکیپشون داشتن منه بدبختو مسخره میکردن
بعد دوباره فردا شد باز با همین معلم مرد داشتیم
باز همین زینب و دوستاش اومدن گفتن چند تا راهنمایی بهم بکن معلم با کنایه هزار تا حرف بارم کرد گفت بعضیا پرخاشگرن بعضیا فشار زیادی روشونه که به بقیه توهین میکنن
فردا پس فردا هم تو زندگیشون هزار تا مشکل دارن
نمیخواد قانعش کنین که اشتباه کرده
هر کی توهین میکنه نشونه خانوادشه
بعد هر چی با کنایه بهم حرف میزد من میگفتم ولش کن با من نیست بعد یهو دست کشید به من گفت مثل شما
تو باید ساکت میموندی تا دختره بهت توهین میکرد هیچی نمی گفتی