من سال ۸۹ ازدواج کردم
قبل از ازدواجم با یکی دوست بودم. قبل از اینکه حدا شیم و من ازدواج کنم ۲ میلیون پول بهش داده بودم بماند واسه چی.
بعد از ازدواجم یه بار ک مشکل مالی میدا کردم زنگ زدم پولمو درخواست کردم.
اون آقا الان دوست دختر داره. دوست دخترش فهمید من کی هستم به من پیام داد. ک چرا زنگ میرنی و تهدید کرد و اینا.
شوهرم پیاماشو دید.
الان میگه همه چیو بگو.
و من نمیدونم شوهرم دقیقا چی میدونه
گییییج و سر درگمم نمیدونم چی بگم بهش.
بدبخت فکر میکنه با زنی ازدواج کرده که پاکه
اگه راستشو بگم یه بدبختیه
نمبتونم هم تمرکز کنم یه داستان خوب بسازم
چ ربط داره قضیروبگوبهش اونم درک میکنه هرکس ی گذشته ای داشته ولی اینکه ب اون اقا زنگ زدی کاردرستی نبوده
اين چه حرفيه ميزني؟
چون با يكي دوست بودي يعني خداي نكرده ناپاك بودي؟
حقيقتو بگو ولي نه با جزييات كامل
آخه الان ۷ ساله داریم باهم زندگی میکنیم بهو بفهمه زنش دوست پسر داشته شوکه میشه
همه داشتن عادیه بایددرک کنه این مال گذشتست
چه ربطی به ناپاکی داره فکر کردی شوهرت با هیچکس دوست نبوده؟
بگو برای آشنایی ازدواج در ارتباط بودین خواستگارت بوده خانواده ها در جریان بودن
من نمیدونم شماها چیکار میکنین قبلش چرا فکر عاقبتش و نمیکنید یا پیام دادی چرا پاک نکردی حداقل😐
حداقل پیام ها رو پاک میکردی! بدون اینکه وارد جزئیات بشی به شوهرت بگو بگو یه آشناییی بود که به سرانجام نرسید
