میگم اسی ی کیکی چیزی درست کن بده دست شوهرت ببره اینجوری خیلی ضایع میشن
دفعه های قبل چطور بود زنگ میزد شمارو دعوت میکرد یا ن ب همسرتون میگف ؟
چون خانواده شوهر من میخوان دعوت کنن کلا ب شوهر من میگن خانواده منم ب من میگن
دفعه قبل هم بیستر اوقات به همسرم میگفت و اگر گوشی همسرم مشغول بود به من زنگ میزد
اما الآن چند روزیه به من سلام بزور میکنه
خلاصه امروز به خمسرم گفتم من نمیام توهم تصمیم خودتو بگیر اما احترام منو میخوای نگه داری بعد ناهار برو برادرتو ببین که شب پدرشوهرم اومد باهم بریم پایین
همسرمم بنده خدا زنگ زد به مادرش گفت من پایین نمیام
مادرشم چراشو پرسید گفت واقعا خودت نمیدونی؟اینهمه بی احترامی
مادرش گفت تنها بیا
همسرمم گفت جایی که زنم نباشه منم نیستم و گفت حرفای منو نمیخوای بفهمی و به همه احترام میذاری غیر زن من و قطع کرد
نه واقعا نیست و پشتمه اما واقعا منم نمیخوام رابطه بین فرزند و مادر و پدر رو خراب کنم
اینسری واقعا روانم بهم ریخت آخه چندمین بارشه که اینجوری باهام رفتار میکنه اونم بی دلیل
آخه دلیلی اگر داشت انقدر نمیسوختم
منم اینسری به همسرم گفتم اگه مادرت عذرخواهی هم بکنه اینسری نمیبخشم چون دفعات پیش کوتاه اومد عذرخواهیشو قبول کردم
جالب اینجاست اون زمانی که مادرشوهرم اذیت می کنند پدرشوهر موضع بی طرف می گیره که من کاره ای نیستم
اون زمان که شما واکنش نشون می دین دلخور می شن و می خوان به شما گیر بدن.
اگه اون موقع کاره ای نیستی الانم بشین کنار و کاری نداشته باش
جالب اینجاست اون زمانی که مادرشوهر اذیت می کنند پدرشوهر موضع بی طرف می گیره که من کاره ای نیستم
اون زمان که شما واکنش نشون می دین دلخور می شن و می خوان به شما گیر بدن.
اگه اون موقع کاره ای نیستی الانم بشین کنار و کاری نداشته باش
