کلن بخاطر مشکلاتی تو زندگیم خیلییی عصبی شدم دکتر قرص اعصاب برام نوشت ولی شیر میدم نمیتونم بخورم
امروز با شوهرم دعوام شد نفرینش کردم که خیر نبینی و بمیری البته دور از جونش اصن دست خودم نبود بچم ده ماهشه بهش میگفتم یتیم شی
ولی من بجز شوهرم هیشکیو ندارم هم شوهرمه هم بابامه خاهرمه برادرمه
اگه چیزیش بشه سر به بیابون میزارم حالا دارم دیوونه میشم چرا این حرفارو زدم بهش
توروخدا بیاید یچی بگید