تو ۱۶ سالگی بابا مامانش براش ی پراید گرفتن باهاش میاد و میره مدرسه یا وقتی میخواد بره کلاس با اون بره
ک همش میره دور دور هنوز گواهینامه نداره ماشین گرفتن
حجابشم ک هر جور دلش میخواد لباس میپوشه فاصله سنیش با مامانش کمه مامانش خیلی پایه اس میزاره هر چی دوس داشت بپوشه اون وقت مامان من وقتی من شالم میفته میگه خیلی بی حیایی یا میگ مگ جن ده ای ک اونطوری شالتو میندازی گردنت🙂
موتور هم داره از این کلیکا اونم بعضی وقتا با دوستاش میرونه اون وقت من عشق موتور رو دارم وچند وقت پیش دو تا دختر با موتورشتصادف کرده با ی ماشین تو محلمون اون ماشینی ک ب این زده ی آقای ک معلوم شده تقصیر همون آقاهه بوده چون جاده رو برعکس میومده زده دخترا رو کشته بعد مامان من میگه تقصیر دخترا بوده نباید موتور برونن😐💔 یا دختر چ ب موتور
دوستم هر کاری دلش میخواد میکنه پیرسینگ بگیرین تا رنگ مو و تتو نگین این آینده نداره چون درس خونم هست
البته اینم بگم مامانمو خیلی دوس دارم جونمم میدم براش ولی این عقایدش اذیتم میکنه از اینکه اونارو بهم تحمیل میکنه بیشتر اذیت میشم
لطفا نگین باطن زندگی خودتو با ظاهر زندگی دیگران قضاوت نکن ک من ریدم تو این باطن زندگیم😊