میگه پول ندارم
زشته با پول طلاهای خودم خونه رهن کنم
چون مادرشوهرم دوتا اتاق داره بعد مهمون داره بعد آدم چقدر با خجالت دست رو سفرشون ببره بابا مادر که می‌ره خونه پسرش چند روز بمونه دق می‌کنه آخه من یک رفتار هایی دارم مهمون دارم شاید بخام یک لباسی بپوشم شاید بخام بی حجاب باشم آخه این انصافه
واقعا نداره همسرت؟
میگم قبل ازدواج نمیدونن پول ندارن بعدش یادشون می افته؟!
پس چیکار کرده پولشو
اسی قبول نکن
اگه قبول کردی خودت بدبخت کردی
بری بیچاره کردی خودتو ارزش و احترامت رفت که رفت صد سالم شده عقد بمون زیر بار نرو بگو باشه عقد میمونیم پول جمع کن ببین بری روزی میاد جاری هات مثل ملکه نیان تو باید ازشون پذیرایی کنی
یعنی پول یه رهن هم نداره؟!
پول وام ازدواجتون رو بدین رهن کنید یا سرویسی که خودش سر عقد واست گرفت رو بفروش
نرررررری
بری دیگه خونه گرفتنی در کار نیست
الان تو عقدی شاید بهش فشار بیاری خونه رهن کنه و بفکر بیافته
ولی بری دیگه خیالش راحت میشه دنبال خونه گرفتن نمیره
خودت اونجا هزار جور گیر گرفتاری باید تحمل کنی
اگه میخای دق مرگ شی قبول کن.خودت که شرایط بهتر میدونی و توضیح دادی چقد محدودیت داره البته بر حسب تجربه ۹سالم اینا تازه یک هزارم مشکلات با خانواده شوهره
نکنی این کارو ها
عزیزم خدایی نکردهقصد جسارت ندارم ولی وقتی پول نداره مجبور نبود ازدواج کنه!مادرشوهر شما فرشته هم باشه باز امکان داره طرض فکرتون به هم نخوره و روی رابطه بینتون تاثیر بزاره.مادرشوهرتون مربوط به زمان قدیم هستن شما این زمان.پس زندگی کردن باهم به نظرمن درست نیست.حتیبا مادرخودت هم اشتباهه
اصلا قبول نکن زندگی با مادرشوهر کلا خانواده خودتم سخته. همسرت اگه پول نداره با چه رویی اومده خاستگاریت؟ 0
اگه بری با خانواده شوهر میشی کلفت میشی تو سری خور زندگی مستقلی نخواهی داشت با همسرت راحت نیستی. دخالت و اختلاف نظر زیاد میشه. زن خونه خودت نیستی راحت نمیتونی بری مهمونی نمیتون مهمون خونت بیاری از خانوادت دور میشی.
کسی که با مادر شوهر زندگی کنه کلفته هر مهمونی که میخواد بیاد تو باید بشوری بسابی. هر سال هر اخر هفته باید منتظر مهمون های خانواده شوهرت باشی. بجای اینکه تو بری خوش بگذرونی باید بمونی تو خونه. روزا راحت نمیخوری نمیپوشی تو خونت. عقد بمون پول جمع کنه طلا بفروش خونه رهن کن اما زیر بار اینکار نرو
