بچه ها برای اولین بار تو زندگیم میخوام که فقط به خودم فکر کنم
میخوام نه به خانواده خودم فکر کنم که نوه دوست دارن یا میخوان یا به همسرم فکر کنم که دوست داره فرزندی داشته باشه
واسه شرایطی که دارم نمیتونم از همسرم جدا بشم و اخلاق و رفتار های بدی داره شرایط مالیش هم زیاد خوب نیست یعنی با تلاش و کمک خانواده خودم تونسته یه خونه بیرون شهر برای خودمون بگیره منو درک نمیکنه مثلا الان یه هفته ست که قهرم باهاش هنوز نیومده جلو باهام حرف بزنه خیلی تلاش کردم ک بعضی از اخلاقش درست بشه ولی نمیشه این اینجوری بزرگ شده و همینجوری میمونه شاید انتخاب خودم اشتباه بود که به عنوان همسر قبولش کردم ولی حالا که اینجوری شده تنها کاری که میتونم اینه ک تا آخر بچه نیارم به نظرتون با این تصمیم کار اشتباهی میکنم در آینده پشیمون میشم از این تصمیمم یا نه
خودمم خیلی خیلی زیاد بچه دوست دارم برای خودمم خیلی سخته ولی فکر کنم این تنها راهش باشه چون بچه محبت میخواد پول میخواد آینده میخواد من تنها نمیتونم اینارو بهش بدم همسرم آدمی که درک نداره از نظر شرایط مالی من تو خیلی چیزا از خودم میگذرم همیشه در حال قناعت و یه راه برای پس انداز همسرم برعکس من پولاشو الکی خرج میکنه مخصوصا وقتی که قهرم بهم هیچ پولی نمیده خب من ک نمیتونم تا آخر به خودم سختی بدم ولی اون خرج کنه میخوام منم فقط به خودم و زندگیم برسم بدون بچه که نگران شرایط مالی و آینده اون نباشم