من از اول خواستگاری کع دیدمش باهاش مشکل داشتم و تو دوران عقد بود که لازم نبود من دعوتش کنم اون فقط یه بار به جز عروس مهمونی دعوت کرد یه بار دیگم ار مشهد اومده بود مادرشوهرم برداشت بردمون خونش و جعبه شیرینی خرید داد دستم
فقط سفره رو جمع کردم تو خونش و ظرفارو هم چید ظرفشویی و رفتم نشستم
خونه مادرشوهرم هم بودیم حرف هم میرد باهام من فقط تایید میکردم و هیچی نمیگفتم
همینطوری هم کلی دخالت میکرد چه برسه بهش رو میدادم