چون مادرش تو بغل گرفته بودش و داد میزد و اسم بچشم میآورد...
وای خدایا بقران اصن باورم نمیشه انگار ک واقعی بود اصن فکر نمیکردم خواب باشه بخدا قسم
بچها انقد صدای انفجار میومد انگار میدونستن ک اون دو جوون میخواد شهید شن ..چون منتظر نشسته بودن همه
هنوز ک هنوز بدنم داره میلرزه بخدا