2777
2789

من و خواهرم مال خونواده ای هستیم که پدر و مادرمون کارمند بودن.زنای کارمندم که دیدین،اهل رسیدن به خودشون نیستن.مرداشونم که خیلی خرج بکن نیستن.این شد که من و خواهرمم ساده بار اومدیم و هیچ وقت داف و خوشپوش نبودیم.

من که تو مجردی و سن کم عاشق یه پسر خوش قیافه و خوش قد و بالا شدم که منو نخواست.کم کم افسرده شدم.

اون زمان یه دوست داشتم که دختر حاجی بازاری بود،چند بار خواست منو با پسرای دور و برشون که فامیل بودن آشنا کنه اونم واسه ازدواج،نه دوستی.خدا خیرش بده.ولی دونه دونه اون پسرا منو نخواستن.همشونم پولدار و خوشتیپ و تک فرزند بودن.بعدها کاشف به عمل اومد که انتخابشون دخترای داف و خوشگل و باسیاست بوده.یا این نچرال بیوتیای خیلی ناز.ازدواجم کردن و خوشبختن.

هرچی به ننه بابام اصرار کردم که بذارین دماغمو عمل کنم،لبمو ژل بزنم،به سر و وضعم برسم و لباسای گرون بپوشم،هی اراجیف گفتن که مهم نیست کسی که به خاطر قیافه بخوادت بهتره نخوادت

الانم زن یه پسر لاغر مردنی ام که ۵ تا بچه ان،دارم تو ساختمون پدرشوهر زندگی میکنم،اینام یه مشت امل مث ننه بابای خودم.پسرایی که دوستم بهم معرفی می کرد همگی جاه طلب و دنبال پول درآوردن و تستوسترون خالص،شوهر من از اینا که فکر میکنه پول مهم نیست.

وضعش بد نیستا،ولی خب مثل اونا نیست.از طرفی هم ۵ تا بچه ان چیزی به ماها نمیرسه.

بعد نه اهل به خودش رسیدنه،نه شیطونه،هیچی هیچی نداره.فقط اخلاق داره.

دلم میخواد جدا شم بدبخت شم تا خونوادم بفهمن چطوری ما رو بدبخت کردن با طرز فکر عقب موندشون.

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

هرچی به ننه بابام اصرار کردم که بذارین دماغمو عمل کنم،لبمو ژل بزنم،به سر و وضعم برسم و لباسای گرون ب ...

حس قربانی بهت دست داده عزیزم

مطمعن باش زن اون ها هم میشدی یه ایرادی داشتن

لطفا من را در تاپیک های اقتصادی تگ کنید  .
حس قربانی بهت دست داده عزیزممطمعن باش زن اون ها هم میشدی یه ایرادی داشتن

اون موقع حداقل میگفتم از نظر اجتماعی یه پیشرفتی کردم

مثلن همین دوستم رو که معرفمون بود گاهی میبینم و ازش میپرسم،میگه آره پسرخاله ام(پسر خاله اش رو بهم معرفی کرده بود اول و اونم بازاری بود) با زنش رفتن دوبی،واسه زنش تولد مفصل گرفته،سرویس جواهر گرفته سوپرایزش کرده،حامله شده مثل پروانه دورش میچرخه،زنش مدام تو آرایشگاهه،...پسره هم از اینا که سیس مردونه و باجذبه دارن و شوخ طبعن.جالبه اینام با معرفی ازدواج کردن.

الان ولی چی؟

شوهر من اصلن حالیش نیست این چیزا

حتی حرف همم نمیفهمیم

با بدبخت کردن خودت

فقط و فقط خودت تباه میشی

‌.

یه پسری توفامیل معبود دوبارعاشق شد شرکت عشقی خورد

تو عشق دومی دختره هم میخواستن ولی خانواده دخترمیگفتن بی پولی

پسره هرچی التماس کرد کسی کاری براش نتونست بکنه..

.

.

آخرش از لج همه یه دخترو که دوست نداشت گرفت

هم اونو بدبخت کرد

هم خودش

اصلا توخونه باهم خوب نیستن

ان شاءالله که شما هم از رو لج کاری نکنید

بعدنشه به عقب برگشت خیلی سخته🫠

برای ظهورش صلوات 🥰
با بدبخت کردن خودتفقط و فقط خودت تباه میشی‌.یه پسری توفامیل معبود دوبارعاشق شد شرکت عشقی خوردتو عشق ...

کلن زندگیمو دوست ندارم

تناسبی با شوهرم ندارم

به هم دیگه نمیاییم

حس عشق و علاقه بهش ندارم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792