من 6 ماهه ازدواج کردم الان سه ماه باردارم دیشب با شوهرم بحثم شد زد تو صورتم منم چون خونه مادرم یه شهر دیگست زنگ زدم مادرش با مادرش اومدم خونمون تا امروز وسایلمو جمع کنم پاشم برم شهر خودمون بنظرتون باید چکار کنم اگه جلوش نمونم دیگه عادت میکنه میزنه البته اون زد منم زدم تو صورتش ولی کثافت حق نداره رو من دست بلند کنه
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
فقط اینو میدونم خانمی که خونشو ترک کرد رفت خونه پدرش قهر دیگه اون احترام قبلی رو نتونست بین شوهرش و خانوادش بالانس کنه خودتون حل کنین بهتر نیست؟
یه بار تو یه مجلسی یه گوشه نشسته بودم و حوصلم سررفته بود یه خانم انرژی مثبتی اومد پیشم و بدون مقدمه بهم گفت چه دختر خوشگلی چه صورت قشنگی و رفت اون جمله یه حس مثبت و رنگی رنگی بهم القا کرد که توطول بیست سال زندگیم تاحالا نچشیده بودمش و هنوزم وقتی بهش فکر میکنم قلبم اکلیلی میشه وهمون چند تا کلمه معمولی منو اون شب تبدیل کرد به یه دختر پرانرژی و شاد.از اون شب به بعد تصمیم گرفتم منم همین حس مثبتو به اطرافیانم بدم و خجالت و تکبرو بزارم کنار و هرکسی که در نظرم یه نکته مثبت داشته باشه بهش یادآوری کنم و بگم که چقدر خاصش کرده شاید تونستم منم همین حس نابو بهش بدم😍❤️